۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه

شاهدان یهوه آیا مسیحیان واقعی؟ قسمت اول


با سلام خدمت حق جویان عزیز،

امیدوارم بتوانم دراین مقاله ذهن خوانندگان محترم را  نسبت به فرقه شاهدان یهوه روشن کنم تا بدانند که فرقه شاهدان یهوه چیست و چه اعقایدی دارند.
 به اطلاع شما عزیزان میرسانم که اینجانب  اوایل زمان اقامتم  زمانی که تازه به اروپا آمده بودم به علت عدم تسلط به زبان کشور میزبان به طور نا خواسته وارد مسیحیت کاذبی شدم بنام شاهدان یهوه .  بعدها فهمیدم که این گروه نمیتواند یک گروه راستین از دنیای مسیحیت باشد و بعد از چند صباح فرصت را غنیمت شمردم و در مورد شاهدان یهوه که ادعا میکردند تنها ایشان مسیحیان راستین هستند در این فرقه به دنبال تحقیقات شدم. لذا برای به دست آوردن اطلاعات درستتر از  اعتقادت این گروه،  دوستان زیادی برای خود از اعضائ این فرقه  اختیار کردم و چند صباحی در جلسات تعلیمی آنها حضور به هم رساندم و تحقیقات خود را از نزدیک دنبال کردم.
عزیزان باید بگویم بعد از این همه تحقیق در مورد این فرقه   باید به حق اذعان کنم که شاهدان یهوه یکی از فعال‌ترین گروه های دینی و مذهبی هستند که در زمینه تبلیغ عقاید خود بنام سازمان یهوه مشغول به کار هستند. اگر شما عزیزان در یکی از کشورهای غربی و یا کشور آزاد دیگری زندگی میکنید به احتمال قوی‌، ایشان درب خانه شما آمدند.

نحوه سخن گفتن آنها در باره مسیحیت و کتاب‌مقدس طوری است که هر شخص ناوارد که برای اولین بار با ایشان روبرو میشود  تحت تاثیر قرار می‌گیرد و  آن شخص گمان می‌کند ایشان به تمام جزئیات کتاب‌مقدس و تعالیم آن وارد و در این کار حرفه ای  هستند. اما وقتی آنان با شخصی روبرو می‌شوند که تعالیم کتاب‌مقدس را به‌خوبی می‌داند و با آیات این کتاب آشنایی دقیق دارد، برای پاسخ به سوالات آن شخص  می‌گویند که مساله را باید  ازلابلای کتب و مجله های سازمان پیدا کنند و در اولین فرصت پاسخ سوالات شما را خواهند داد و اگر پاسخ شما را نداشته باشند دیگر هرگز به سراغ آن شخص نخواهند آمد و میدان را خالی می‌کنند، یا اگر خیلی کلافه شوند با ذکر آیاتی نظیر انجیل متی باب 10 آیه 14 خانه‌تان را ترک می‌کنند. اینها تجربیات شخصی اینجانب برادر شما یوحنا میباشد.
من خدا را شکر میکنم  در مدتی که به همراه ایشان بودم خیلی از عزیزان را از داشته های غلط آنها مطلع میکردم.
در همین ابتدا مقاله بنویسم که متاسفانه اعضای این فرقه (شاهدان یهوه)، کورکورانه فقط آنچه را که به ایشان از طریق مجله برج دیده بانی مجله تعلیم این فرقه است، تعلیم داده می‌شود، و آنها هم مطالبه تعلیم گرفته را برای دیگران تکرار می‌کنند. همانند یک طوطی در قفس .

رهبران ایشان نیز متاسفانه مغرضانه حقایق کتاب‌مقدس را تحریف می‌کنند و اعتنایی به روش متعارف تفسیر کتاب‌مقدس که مورد قبول تمامی فرقه‌های مسیحیت است‌ نمی‌کنند. متاسفانه ایشان با    نهایت اطمینان‌، کتاب‌مقدس در دست و با مراجعه به برخی آیات‌، آیات تعالیم یافته در جماعتهای خود به اصول اعتقادات مسیحیان حمله می‌کنند. و خود را مسیحیان واقعی معرفی میکنند

 در حقیقت اعضای ایشان کلام خدا را آنچنان نمی‌دانند و فقط آیات خاصی را که به آنان تعلیم داده شده‌، می‌دانند و قادر نیستند به هیچ وجه با کسی که از کتاب‌مقدس و اصول اعتقادات مسیحی آگاهی کافی دارد، بحث کنند، و این نوع شخص را مرتد میدانند.

 امیدوارم با خوانده این مقاله، عزیزان و حق جویان عزیز پی به حقیقت  ببرند و بدانند که این فرقه تا چه حد از تعالیم و معتقدات واضح کتاب‌مقدس به‌دورهستند و در حقیقت رهبران آنها عمداً آن را مورد تحریف قرار داده‌ و میدهند. در اینجا بجاست که به سخنان پولس رسول که خطاب به شاگرد خود تیموتاوس کرده اشاره کنم او فرمود:

(ایامی می‌آید که تعلیم صحیح را متحمل نخواهند شد، بلکه بر حسب شهوات خود خارش گوشها داشته‌، معلمان را بر خود فراهم خواهند آورد، و گوشهای خود را از راستی برگردانیده‌، بسوی افسانه‌ها خواهند گرایید) کتاب دوم تیموتاوس 4:‌3و5).

 فرقه شاهدان یهوه را  شخصی به‌نام چارلز تِیز راسل (Charles Taze Russell)
که در16 فوریه 1852 بدنیا آمد، آغاز کرد. این شخص در خانواده‌ای ثروتمند و عضو کلیسای پرزبیتری تعلیم پیدا کرد. چنانکه از شواهد پیداست، گویا این شخص در 16 سالگی حدود سال 1868 شروع کرد به شک کردن در مورد تعالیم که به آنها اعتقاد پیدا کرده بود.

درست در زمانی که او در وضعیت بحرانی‌ بود،  با یک واعظ اَدونتیست ملاقات میکند و تحت تاثیر آن شخص قرار میگرد. برای اطلاع بیشتر در مورد ادونتیست باید این را بگویم که: (ادونتیست‌ها گروهی از مسیحیان باپتیست بودند که در سال 1816 پیشگویی کرده بودند که عیسی مسیح در سال 1844 باز خواهد آمد‌. اما این چنین نشد و این گروه به فرقه‌های مختلفی تقسیم شدند که امروزه‌، ادونتیست‌های روز هفتم‌، یکی از آنها است‌.)

راسل به‌مدت چند سال تحت تاثیر واعظان و معلمان مختلف ادونتیست به مطالعه کتاب‌مقدس پرداخت‌. و بعد از آن با دوستان خود جلسات کوچکی برای مطالعه کتاب‌مقدس برگزار میکرد و آنها او را به‌عنوان رهبر یا شبان خود قبول کردند.

راسل در 23 سالگی یعنی در سال 1876  مجله‌ای از یکی از گروههای ادونتیست دریافت داشت‌، این گروه اعتقاد داشتند که عیسی مسیح در سال 1874 بازگشته‌، اما به‌صورت نامرئی‌. گرچه این مجله هوادارانی نداشت‌، اما اعتقادات آنها برای راسل جالب بود. گویا او با سردبیر مجله تماس میگیرد و به هیات تحریریه آن پیوست و با ثروت خانوادگی که داشت‌، این مجله را مورد حمایت مالی قرار میدهد.

راسل و سردبیر مجله پیشگویی کردند که در سال 1878 ایمانداران به آسمان ربوده خواهند شد. اما این پیشگویی  عملی نشد و این امر باعث بروز اختلاف میان راسل و سردبیر مجله شد، طوری که راسل از او جدا شد و مستقل مجله‌ای منتشر کرد به‌نام (برج دیدبانی صهیون‌) (Zion Watch Tower) (1879).               بار دیگر  چالز راسل دست به پیشگویی دیگری زد. این بار پیشگویی دروغین او در مورد پایان جهان بود او گفت:     که جهان در اوائل اکتبر 1914 به‌پایان خواهد رسید. درست دو سال بعد از این تاریخ‌، وقتی که او در اکتبر 1916 چشم از جهان فرو می‌بست‌، جهان نه فقط به‌پایان نرسیده بود، بلکه جهان اولین  جنگ جهانی را داشته تجربه میکرد.   

بعد از مرگ چالز راسل جانشین او یک وکیل زبردست بود به‌نام جوزف فرانکلین راترفورد. او بر خلاف دستورالعمل راسل در مورد شیوه رهبری گروهی‌، تمامی قدرت موسسه برج صهیون را در دست گرفت و هیات مدیره وقت را منحل کرد و افراد مورد نظر خود را بر آن و بر شبانی گروههای کوچک گذاشت‌. این شخصیت کسی بود که پیروان انجمن برج دیدبانی را در سال 1931 از نام (شاگردان کتاب مقدس) به (شاهدان یهوه‌) تغییر داد.

یکی از اقدامات مهم او در سازمان شاهدان یهوه  این بود که به‌جای تاکید بر (رشد شخصیت‌) که سیاست چالز راسل بود، بر شهادت و تبلیغ شدید تاکید داشت، سیاستی که هنوز در سازمان نیز شدیداً دنبال می‌شود. و بعد این تصمیم یعنی در سال 1927 این فعالیت‌های تبلیغی به‌صورت خانه به خانه‌، مهم‌ترین فعالیت همه شاهدان یهوه شد. پیام شاهدان یهوه در این زمان محدود  به پخش سخنرانیهای راترفورد از طریق گرامافون و نیز مطالب چاپی‌ بود.

راترفورد نیز مانند راسل دست به پیشگویی زد و گفت که ابراهیم و اسحاق و یعقوب در سال 1925 زنده خواهند شد و بر جهان حکومت خواهند کرد. وقتی این پیشگویی نیز اتفاق نیفتاد، راترفورد علناً شکست خودش را پذیرفت.    بنظر اینجانب بنیانگذاران شاهدان یهوه باید در باره تمام این پیشگوییهای نادرست در برابر خداوند  پاسخگو باشند. و در حقیقت  ایشان باید خیلی خوشحال باشند که در دوره عهدعتیق زندگی نمی‌کردند‌، چرا که اگر درآن دوره  زندگی می‌کردند‌، مسوولین این پیشگوییهای دروغ می‌بایست سنگسار می‌شدند. برای اطلاعات در این مورد به کتاب تثنیه باب 18 آیات 20 تا 22 مراجعه کنید.

پس از مرگ راترفورد در سال 1942، شخصی بنام (Nathan Knorr) جانشین او شد. نور که فاقد قدرت رهبری و شخصیت چون راترفور بود، تعهد شاهدان یهوه را به (سازمانِ مادر) هدایت کرد تا به خودش‌. از این زمان به بعد، نشریات سازمان بدون نام نویسنده منتشر ‌شد تا خوانندگان (احترام و تکریم خود را به سازمان یهوه نشان دهند چرا که آن {سازمان}مادر همه ما و همسر محبوب پدر آسمانی ما، یهوه خدا می‌باشد. خواهش میکنم برای اثبات این موضوع به برج دیدبانی‌، اول مه 1957، صفحه 285 مراجعه کنید.

تحت رهبری آقای نور، شاهدان یهوه آموزش دیدند تا  خانه به خانه به تبلیغ بروند، و با تمام توان با شیوایی و فصاحت در باره مطالب مختلف موعظه کنند.

اما در مورد گفتن پیشگویی رهبران این سازمان بازاز پیشگویی غافل نشدند. ایشان اعلام کردند که مسیح به‌جای 1874، در سال 1914 به شکل نادیدنی بازگشته است‌. در ضمن‌، پیشگویی شد که در پاییز 1975، جنگ (حارمجدون‌) روی خواهد داد و جهان به پایان خود خواهد رسید. امروزه بسیاری از شاهدان یهوه این پیشگویی را انکار می‌کنند. اما من دوستانی از همین فرقه دارم که این موضوع را تایید میکنند. باز برای اثبات این موضوع خواهش میکنم  به نشریه برج دیدبانی‌، 15 آگست 1968، صفحه 494 تا 501 بنام مقاله {چرا منتظر 1975 هستید؟} مراجعه کنید.

تا قسمت دوم این مقاله برکت مسیح عیسی با همه شما عزیزان

برادر شما یوحنا