۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه

چرا مسلمان نیستم؟ قسمت اول

همانطوری که در مقاله قبلی اشاره کردم این مقاله  اطلاعات بیشتری در مورد قرآن به ما میدهد  
و سوالاتی پیرامون این کتاب که به ادعا خودش کتابی الهی است. سوالات پیرامون این کتاب از این قرار میباشند:
 آیا کتاب قرآن چنانکه دوستان مسلمان میگویند یک کتاب الهی و بی نظیر است؟
 آیا قرآن کتابی آسمانی و کتابی معجزه آسا میباشد؟
 سوالات زیادی شاید  شما  عزیزان در ذهن خود از قرآن دارید.
و شاید در این بین  دوستانی باشند و به ما گویند:
 چرا قرآن باید مورد تحقیق قرار گیرد؟ مگر قرآن کتابی حقیقی و حقانیت  آن برای همگان آشکار نیست؟ پس چه لزومی دارد در مورد این کتاب تفحص کنیم؟
 و یا شاید باز عده ای از عزیزان بگویند:
 چرا غیر مسلمانان باید اصلا در مورد قرآن صحبت کنند؟
در همین ابتدا به این عزیزان بنویسم که اصلا قصد این مقاله توهین و بی احترامی و یا حتی به تمسخرگرفتن  قرآن و اسلام نیست.  بلکه هدف این مقاله تنها تحقیق و تفحص در مورد قرآن است و این کار را نباید به عنوان  توهین و تمسخرگرفتن قرآن قلمداد کرد و این حق را باید به همه اشخاص داد تا در مورد کتابی که ادعا میکند یک کتاب الهی است تفحص و تحقیق کنند.
دوستان مسلمان هم باید توجه داشته باشند که کتاب قرآن هم بدون هیچ حاشیه ای گفته های کتاب مقدس را رد و آن را به چالش میکشد. برای نمونه میتواند گفت:  که قرآن عقیده دارد که مسیحیت منحرف شده و یا گفتن پسر خدا به مسیح عیسی  کفر و یا مرگ و قیام عیسی را یک انحراف فکری و دروغین قلمداد میکند. پس با این نوع گفتار میبینم که قرآن به صراحت انجیل، کتب مقدس و ایمان مسیحیت  را به چالش میکشد.
دوستان گرامی، باید بدانند هدف این مقاله فقط و فقط دادن اطلاعات و آگاه سازی حق جویان عزیز و دیگر دوستانی است که به اصرار میخواهند بدانند که عقیده  مسیحیان در مورد قرآن و محمد پیامبر اسلام چیست؟
در آغازین این مقاله بنویسم  وقتی یک مسیحی میگوید به مسیح عیسی ایمان دارم و فقط کتب مقدس مورد  قبول است این بدان معناست که او قرآن و پیامبری محمد را قبول ندارد و باز تاکید میکنم که قبول نداشتن این کتاب به معنای بی احترامی به آن نیست بلکه فقط در ایمان داشتن به آن تاثیر دارد. من به شخصه امیدوارم که این مقاله سوالات زیادی در ذهن دوستان ایجاد کند و این مسئله موجب تحقیق این عزیزان در مورد دین اسلام و کتاب قرآن شود.
 سوالاتی که برای تحقیقات یک کتاب که ادعا میکند یک کتاب الهی است، به این صورت میتوان در ذهی یک شخص شکل گیرد.
من از کجا بدانم این کتاب، کتاب خداست؟
از کجا بدانم این کتاب درست جمع آوری شده است؟
از کجا بدانم قرآن امروزی طبق نسخه اصلی نوشته شده است؟
 بنابرین   باید گفت این مقاله میخواهد به سوالاتی چون از کجا من میدانم پاسخ گو باشد.
شاید تاکنون این سوالات در ذهن شما عزیزان بوده باشد اما در نبود منابع تحقیقاتی و یا تعصب داشتن به این کتاب موفق به تحقیق در مورد این  کتاب  نشده اید. پس دعای من برای شما عزیزان این است که این مقاله موجب برکت شما عزیزان در فهم و درک بیشتر در رابط با  قرآن  شود.
منابع تحقیقاتی این مقاله از خود منابع اسلامی میباشد و هیچ گونه اشاره ای به منابع غیر اسلامی نخواهد شد. در این مقاله سعی می شود از قرآن کریم به ترجمه آقای یوسف علی محقق اسلامی که بیش از یک قرن این قرآن را ترجمه کرده  و در میان مسلمانان جهان از مشهوریت خاصی بهرمند است استفاده شود. لازم به ذکر است که ترجمه قرآن از نوشته یوسف علی یکی از معتبرترین ترجمه های قرآنی در میان مسلمانان مقیم کشورهای انگلیسی زبانان و اروپایی میباشد. در این مقاله باز سعی میشود از قرآن مجید به ترجمه آقای الهه قمشه ای استفاده شود که خیلی از عزیزان در ایران با این آقا آشنایی کامل دارند. و همچون از خود قرآن بصورت نوشتار عربی آن استفاده شود.
در ابتدا به اولین صفحه قرآن اشاره میکنم.  متاسفانه تقریبا هیچ شخصی از دوستان مسلمان برای خواندن قرآن به این صفحه مراجعه نمی کند و آن را مورد باز دید قرار نمیدهند. صفحه اول در مورد انتشارات کتاب و نوع چاپ کتاب مذکور گفتاری دارد. گفتاری چون:  در تاریخ 85 از جهت صحته و کتابت و انطباق با قرائت عاصم به روایت حفص در اداره کل نظارت و چاپ و نشر قرآن کریم سازمان دارالقرآن کریم بررسی و تدوین گردید. در حقیقت باید خواندگان عزیز این سوال را در ذهن خود پرورش دهند که (انطباق و قرائت عاصم به روایت حفص به چه معنا است؟) به جرعت میتوان گفت 95% از مسلمانان مخصوصا ایرانیان عزیز اصلا کاری به متن و معنای قرآن ندارند و فقط به قرائت و خواندن آن اکتفا میکنند آن هم  برای ثواب بردن از آن و یا گذراندن اموراتی چون وفات یک میت و یا شبهای ماه رمضان برای ختم تمام کتاب و بردن ثواب این ماه یاد شده و از این قبیل مسائل. خیلی جالب است اگر دوستان واقعا همت کنند و قرآن را با ترجمه فارسی آن بطور کل مطالعه و تحقیق کنند چرا که این مسئله میتواند آنها را در راه پیدا کردن حقیقت این کتاب یاری کند.
برای تحقیق باید سوالاتی در مورد کتابی که ادعا میکند از طرف خدا آمده است انجام شود مثلا:
 این کتابی که 114 سوره دارد چه زمانی نوشته شده است؟
 چه زمانی سوره های گفته شده در آن جمع آوری شده است؟
 چه کسی و یا چه کسانی آن را جمع آوری کردند؟
 از کجا ما باید بدانیم نسخه های جمع آوری شده درسته بوده است؟
آیا نسخه های امروزه ای قرآن با نسخه های قدیم آن مطابق دارد؟
 و یا برای مثال آیا کتابی که از آقای الهه قمشه ای ترجمه شده که انطباق دارد با روایت عاصم به روایت حفص است چه مقدار صحت دارد؟
یک مسلمان میتواند این سوال را از خود بپرسد و بگوید:
کتابی که در حال حاضر در دست من مسلمان است از کجا آمده است؟ چه زمانی شکل گرفته است؟
 چه زمانی از نسخه  قدیم آن کپی برداری شده است؟
 آیا اصلا نسخه های قدیمی آن وجود خارجی دارد؟ اگر هست در کجا و چه مکانی نگهداری میشود؟
تاریخ قرآن و تاریخ جمع آوری آن چه زمانی بوده است؟
 دوستان و حق جویان عزیز، موضوع این مقاله در این فصل میخواهد با مدرک و اسناد اسلامی، احادیث، روایت ها و گفته های محقیقان اسلامی که از قرون دوم و سوم و چهارم هجرت در دسترس میباشد به این پرسش ها پاسخ دهد.
شاید بعضی از دوستان مسلمان بگویند: آیا منابعی که برای این بحث مورد استفاده میباشد، آیا از منابع مذهب شیعه است و یا  از منابع اهل تسنن؟
 در پاسخ این پرسش باید بگویم که بیشتر منابع این بحث از منابع سنی مذهبها میباشد  به دلیل اینکه بیشتر جمعیت دنیای اسلام  را مذاهب سنی تشکیل میدهند که 80% تا 85% جمعیت مسلمانان جهان را در برمیگیرد.
  دوستان عزیز باید توجه داشته باشند کتابی که به عنوان قرآن در ایران و در دست مذهب شیعه است همین کتابی است که دیگر مذاهب اسلامی و سنی از آن استفاده میکنند و هر دو بر روایت عاصم به روایت حفص میباشد. که در کشورهای مصر و  سعودی  دو کشور بزرگ اسلامی موجود میباشد.  در حقیقت علمای شیعه و سنی هر دو به این روایت عاصم و روایت حفص معتقد هستند و در این مورد با همدیگراتفاق نظر دارند.
در این مقاله سعی میشود در مورد تاریخ پیدایش قرآن نگارش شود و در مقالات بعدی در ادامه در باره آیات و نوشته های قرآن بحث خواهد شد. متاسفانه وقتی با دوستان مسلمان صحبت میشود آنها با تاکید و با اطمینان میگویند که قرآن کتاب خداست اما زمانی که از آنها پرسیده میشود از کجا میدانید این قرآن کتابی است که از طرف خداست در جواب میگویند:  گفتند، شنیدیم و میگویند. و سینه به سینه از محمد تا به امروزه به ما رسیده است. در همین جا از این دوستان عزیز سوالی دارم.
 آیا تاکنون از خود سوال کرده اید که  من  از کجا میدانید و دلیل من  در این مورد چیست؟ دلیل مسلمان بودند من چیست؟
از کجا حقانیت قرآن را باید بدانم؟
 شاید این سوالات شما عزیزان را به تحقیق در مورد ایمان خود به این کتاب وادار کند.
بعضی از عزیزان میگویند که همه  ادیان درست میگویند و همه آنها  به خدا منتهی میشوند و در حقیقت همه از یک منبع آمده اند. اگر دوستانی هستند که اینچنین  تفکراتی دارند باید بگویم که دوستان عزیز، اگر شما کتب مقدس و قرآن را بخوانید متوجه خواهید شد که تفاوتهای زیادی در آنها وجود دارد که نمی توان گفت که همه آنها از یک منبع هستند چرا که ادعاهای این کتب مقدس با قرآن کاملا متفاوت هستند و راه همه آنها یکی نیست. برای نمونه به این آیه از قرآن توجه کنید:
وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿30﴾
ترجمه این آیه:
و يهود گفتند عزير پسر خداست و نصارى گفتند مسيح پسر خداست اين سخنى است [باطل] كه به زبان مى‏آورند و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده‏اند شباهت دارد خدا آنان را بكشد چگونه [از حق] بازگردانده مى‏شوند (30)
و حال به این گفته در رساله یوحنای رسول توجه کنید:
و آن شهادت این است که خدا حیات جاودانی به ما داده است و این حیات  در پسر اوست* آنکه پسر را دارد حیات را دارد و آنکه پسر خدا را ندارد حیات را نیافته است.
رساله اول یوحنا باب 5 آیات 11 و 12.
حال اگر این دو کتاب را با هم مقایسه کنیم میبینم که در یک کتاب ادعا میکند که حیات جاودانی با داشتن ایمان به مسیح عیسی پسر خدا بدست میآید و در کتاب دیگر که حدود 600 سال بعد از آن آمده میگوید ایمان به عیسی مسیح به عنوان پسر خدا  کفر است و خواستارلعنت و مرگ برای چنین ایمانی  میشود.
 در نمونه دیگری انجیل میگوید مسیح عیسی در راه ما انسانها بابت گناه ارثی آدم کشته شده تا کفاره گناهان ما شود و روز سوم قیام کرد. اما باز  قرآن چیز دیگری میگوید: که این داستان درست نمیباشد بلکه مسیح کشته نشد و به آسمان صعود کرد و شخصی دیگر به جای او کشته شد. پس با این تفاوتها دیگر نمیتوانیم بگویم که همه این نوشته ها و این کتب به خدا ختم میشود و هدف آنها یکی است و این نظریه مردود شمرده میشود. در حقیقت ما باید با خودمان منصف باشیم و بگویم که همه ادیات یک چیز نمیگویند و راه رستگاری آنها با همدیگر متفاوت است و نویسنده یکی ازآنها نمیتواند خدا  باشد.
پس میبینم که تحقیق در مورد کتب که ادعا میکنند الهی هستند  کاملا بجاست و باید هر انسانی به دنبال حقیقت باشد و حقیقت را دریابد. چون کسی نمیتواند خود را کول بزند و بگوییم هر دو راه و یا همه ادیان درست هستند.
 من یادم میآید با یکی از دوستان مسلمان عزیز صحبتی در مورد نزول قرآن و حقانیت آن داشتم و از این دوست سوال کردم:  نظر شما در مورد نزول و وحی قرآن  به محمد پیامبر اسلام چیست؟ جوابی که از این دوست عزیز گرفتم به این صورت بود: که جبرئیل در طول 22 و یا 23 سال آیات و سوره های قرآن را بر محمد نازل میکرد و اطرافیان پیامبر اسلام آنها را حفظ و یا یادداشت میکردند.
 در روایتهای اسلامی آمده است که در این میان آیات در قرآن بودند که پیامبر اسلام آنها را فراموش کرده بود و این آیات به نام ناسق و منسوق معروف بودند و هستند و دلیل فراموشی  آیات قرآن را از سوی پیامبر  چنین توجیه میکنند:  که خداوند این آیات را مورد پسند قرار نداده بود و دوباره آنها را به آسمان برگرداند.
برای اطلاعات عزیزان برسانم منظور از آیات ناسق و منسوق این است که با نزود آیات جدید  به پیامبر آیات پیشین قرآن از دور باطل شدند.
 در این بین باز سوالی  پیش میآید:          مگر خداوند  از قبل نمی دانست که این آیات درست نمیتوانند باشند و او مجبور به تجدید نظر در آنها میشود؟
کسی نمیتواند ادعا کنید که در زمان خود پیامبر اسلام قرآن به این نحو که امروزه در دسترس میباشد یعنی به صورت یک کتاب بنام قرآن کریم و یا قرآن مجید موجود بوده باشد.
روایت ها اسلامی ادعا میکنند که بعد از وفات پیامبر اسلام تصمیم گرفته میشود که قرآن را جمع آوری کنند. الهیات دانان اسلامی معتقد هستند که قرآن از کتابی در آسمان بنام
(ام الکتب) به پیامبر اسلام نزول کرده و بعد از آن پیامبر این آیات را بازگو کرده و سپس بعد  از بازگو کردن قرآن توسط محمد پیامبر اسلام  حافظان قرآن آیات قرآن را حفظ کردند و بعد آنها سعی کردند آن را به صورت نوشتاری در بیاورند.
 البته در این مورد روایات و نقل و قول های بسیاری در دنیای اسلام وجود دارد که میان آنها بعضی اوقات تفاوتهای بسیاری است. البته همه آنها معتقد هستند که کلمه ای و یا حتی حرفی در قرآن جابجا نشده است. و در قرآن آیه ای هست که میگوید خود الله از کتاب خود محافظت میکند. خیلی از دوستان مسلمان میگویند این کتاب از همان کتاب آسمانی (ام الکتاب) برداشت شده است و هیچ گونه حرفی و یا ضمیه از آن تکان نخورد،   و بر عکس انجیل مسیحیان، قرآن تحریف نشده و یا همانند تورات یهودیان از بین نرفته و خدا را هزار مرتب شکر که این کتاب همانطوری که بر سینه محمد پیامبر اسلام نازل شده امروزه بعد از 1400 سال به دست ما رسیده است و این موضوع حقانیت قرآن را نشان میدهد و این مسئله یک باور اسلامی در تمامی افکار مسلمانان جهان میباشد.
حال ببین خود قرآن در مورد خودش چه ادعای دارید خواهش میکنم با همدیگر به این آیات توجه کنیم:
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ ﴿21﴾       ترجمه این آیه:   آرى آن قرآنى ارجمند است (21)
فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿22﴾         ترجمه این آیه:   كه در لوحى محفوظ است (22)
سوره  البروج آیات 21 و 22.
وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿4﴾          
 ترجمه این آیه:    
و همانا كه آن در كتاب اصلى [=لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پر حكمت است (4)
سوره الزخرف آیه 4.
در الهیات اسلامی همیشه سوالی در میان محقیقان آن مطرح بود که آیا قرآن کتابی ازلی است و یا کتابی که خلق شده است؟ 
 که در این رابطه الهیات دانان اسلامی شیعه به این اعتقاد دارند که قرآن خلق شده ولی الهیات دانان اسلامی سنی مذهب معتقد هستند که قرآن ازلی بوده و کپی برداری و نمونه ای از آن کتاب اصلی در آسمان میباشد. منظور از کتاب اصلی در آسمان همان لوحی است که آیات قرآن به آن اشاره میکند. (لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ)
 در گذشته در مناطقی که اهل سنت در قدرت بودن به کسانی که عقیده داشتند که کتاب قرآن خلق شده آزار میرساندند و همچنان در طرف دیگر پادشاهانی که از مناطق اسلام شیعه مذهب بودند با کسانی که عقیده داشتند کتاب قرآن ازلی میباشد آزار میرساندند. دوستان باید بدانند که در اسلام هم تفتیش اعقاید همیشه موجود بوده است.  ولی به هر حال این اعقاید متفاوت نیست چون خود قرآن  مدعی میباشد که از آسمان و از لوح محفوظ نازل شده است.
حال باید ببینم که قرآن به چه شکلی جمع آوری شد این برعموم  واضح است که تا زمانی محمد پیامبر اسلام زنده بود احتیاجی به جمع آوری آن نبود چون خود محمد خود بازگو کننده قرآن بوده است. بعد از وفات محمد پیامبر اسلام بحرانی در جامعه اسلامی تازه تشکیل شده آن بوجود آمده بود. در اینجا ما میخواهیم از کتب معتبر اسلامی بنام صحیح البخاری استفاده کنیم. البته در اینجا باید این را متذکر شوم که مسلمانان شیعه مذهب کتاب صحیح بخاری را آنچنان قبول ندارند و دلیل آن بودن بعضی از روایت  های گفته شده در این کتاب منسوب به عایشه  میباشد. اما در میان مسلمانان سنی مذهب که بیش از 80% تا 85% جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهد کتاب صحیح بخاری بعد از کتاب قرآن معتبرترین کتاب مقدس اسلامی بحساب میآید.
 در دنیای اسلام سنی مذهب شش شخصیت از معتبرترین نویسندگانی هستند که روایت و احادیث پیامبر اسلام محمد را جمع آوری کردند. ازاین اشخاص میتوان نام البخاری،  مسلم،  سنن ابی داود  و ترمودی نام برد. در میان تمام کسانی که بعد از قرن سوم احادیث اسلامی را جمع آوری کردند آقای البخاری معتبرترین  و موثق ترین و صحیح ترین آنها است از این رو واژه صحیح به نام او اضافه شده و کتاب او معروف به صحیح البخاری میباشد.
 در جلد ششم صحیح البخاری  در مورد جمع آوری قرآن در باب جمع القرآن نوشته شده است: که دو سال بعد از وفات محمد پیامبر اسلام جنگی  در مناطق اسلام برپا شد دلیل این جنگ برای این بود  اشخاصی در آن زمان ادعای نبوت کردند از این رو ابوبکر با آن اشخاص برخورد کرد و در آن جنگ عده ای کشته شدند. در همان زمان عمر به ابوبکر خبر میدهد که حافظین قرآن در این جنگ کشته شدند و در این راستا پیشنهاد میدهد که قبل از اینکه تمامی حافظین قرآن از بین نرفتند باید آیات قرآن را جمع آوری کنیم. به همین خاطر شخص عمر و ابوبکر به سراغ شخصی میروند بنام زید بن ثابت و از او میخواند که مسئولیت جمع آوری قرآن را به عهده بگیرد شخص زید بن ثابت خود یکی از حافظین قرآن به حساب میآمد. درادامه باب جمع القرآن در کتاب صحیح البخاری آمده است:
حافظ قرآن زید بن ثابت میگوید: ای کاش به من فرمان میدادند که کوه را جابجا کنم و نه کتاب خدا را، کاری را که خود پیامبر اسلام محمد نکرد ولی در نهایت زید بن ثابت قانع میشود تا قرآن از بین نرفته این کار را انجام دهد. در اینجا  در روایت اسلامی میبینم قرآن در آن موقع برای اولین بار جمع آوری شد به روایت این حکایت زید بن ثابت میگوید من به دیگر افراد متوسل شدم و و شروع به جمع آوری آیات قرآن از روی نوشته های سنگی، تنه درخت خرما و استخوان کتف حیوانات و سینه حافظین دیگر قرآن، آن را جمع آوری کردم. طبق روایت های اسلامی بعد از آن، همه نوشته ها را زید بن ثابت به ابوبکر میدهد و بعد از 10 سال از مرگ ابوبکر نوشته ها به عمر میرسد بعد از مرگ عمر نوشته ها به دست دختر عمر بنام حفصه عروس و بیوه پیامبر اسلام محمد میرسد و سپس از آن به زمان عثمان سومین خلیفه اهل تسنن میرسد.
در همین باب از کتاب صحیح البخاری روایت میشود: که باردیگر جنگی بر پا شد البته تناقضات و روایات در مورد این مکان و این جنگ بسیار است. بعضی از روایات میگوید: این جنگ در کشور سوریه امروزی و روایت دیگر میگوید در آذربایجان و ارمنستان امروزی اتفاق افتاده است.
  اما به هر حال این روایت ادامه میدهد سپاه اسلام زمانی که به منطقه آذربایجان میرسد مشاهده میکند که در این مکان مردم روایتهای دیگری از قرآن دارند و قرآنی که در سرزمین عثمانی وجود دارد با قرآنی که در آذربایجان موجود است متفاوت و قرائت آن یکی نمیباشد. افرادی از سپاه عثمانی نزد عثمان خلیفه مسلمین آن زمان میفرستند و به او میگویند که تا قرآن عثمانی از بین نرفته است از شما خواهش میکنیم که بیاید و قرآن را به حالت استاندار در بیآورید تا همه مسلمین زیر یک قرآن و با یک قرائت متحد شوند. بار دیگر عثمان از دختر عمر حفصه و زید بن ثابت میخواهد به نزد او بیآیند تا حفصه نسخه های قرآن ها را به زید بن ثابت بدهد تا قرائت قرآن را استاندارد کند در روایت آمده است اول حفصه دختر عمر با این کار مخالفت کرده ولی بعد با این مسئله کنار آمده است. و زید بن ثابت این کار را با قرائت قبیله قریشه {قبیل محمد پیامبر مسلمین}عملی میکند و قرآن را به صورت استاندارد عثمانی در میآورد تا دیگر اختلافی در بین وجود نداشته باشد و بعد از آن عثمان خلیفه مسلمین چندین رو نوشته ای از قرآن استاندارد عثمانی را درست میکند و از هر قرآن کپی شده را یکی به شام، مکه، کوفه، بصره، مدینه میفرستد و با فرستادن قرآن عثمانی به این مناطق او دستور میدهد دیگر قرآن ها و آیات غیر عثمانی را از بین ببرند و بسوزاند.
امروزه بسیاری از محققان اسلامی عقیده دارند که این قرآنی که در دسترس مسلمین در سراسر جهان است قرآن عثمانی است. و عقیده دارند که این قرآن بیست سال پس از محمد پیامبر  اسلام جمع آوری شده و دیگر هرگز تغییر نکرده است.
بعد از زمان عثمان اواخر سال اول هجری زیر نفوذ عبد والملک حجاج حاکم اعراب {عراق} برای اینکه قرائت قرآن مشکل نباشد و برای آسان شوند آن حروف صداگذاری { فتحه ،كسره وضمه }را به قرآن و کلمات آن اضافه کرد. چون  قرائت قرآن  تا آن زمان مشکل بوده، مثلا عبارت موسی و یا عیسی در اصل باید به این نحو نوشته شود: موسا و یا عیسا.
 تا زمان عبد و الملک حجاج میبینم که درسه مرحله ، قرآن با اضافه شدن هزاران هزاران حروف جدید ویرایش شده است. پس تا به اینجای کار میبینم که قرآن آنطوریکه که در میان مسلمانان شایع است که به همین صورت از زمان محمد پیامبر اسلام به دستمان رسید واقعیت ندارد و تا زمان عبد و الملک حجاج سه بار ویرایش شده است. این موضوع طبق روایات اسلامی از کتاب صحیح البخاری به اثبات رسیده است.
در روایتی که از محققین اسلامی در مورد پیدایش قرآن نگارش شده است سوالات بسیار زیادی در ذهن خواننده روایات مذکور بجا میماند. در اینجا لازم دیدم از آقای ویلیام مونتگمری وات اسلام شناس اسکاتلندی یکی از مشهورترین محقیقان و اسلام شناس قرن بیستم نام ببرم که ایشان در ایران مخصوصا در میان دانشگاهیان از معروفیت خاصی برخوردار است و از او چندین کتاب در ایران ترجمه شده و در حال حاضر در بازارهای کتاب ایران موجود است. از او کتابی به نام مقدمه قرآن از استادان دیگر در این زمینه ویرایش شده است. در روایتی که از محققین اسلامی در مورد پیدایش قرآن نگارش شده است سوالات بسیار زیادی در ذهن خواننده این روایات بجا میگذارد.
یکی از این سوالات در مورد جنگی است به نام یمامه که ابوبکر آن را رهبری کرد، بر ضد کسانی که ادعای نبوت و یا پیامبری جدیدی کرده بودند. در این جنگ گفته میشود که حافظین و یا قارئین قرآن در حال شهید شدند هستند و تا دیر نشده باید قرآن را جمع آوری کنند. ولی طبق روایت اسلامی فقط نام دو شخص را به عنوان حافظین اصلی بیان میکند و دیگران را نوایمانان جدید معرفی میکند و نه حافظین و یا قارئین قرآن. پس در نتیجه چنانکه روایت های اسلامی میگوید حافظین آنچنان تعداد زیادی نبودند که بخواهد در آن زمان بحرانی برای جمع آوری قرآن  برای آنها بوجود بیاید این خود یک علامت سوالی در مورد تعداد حافظین قرآن در آن زمان خواهد بود. در هیچ یک از روایت های اسلامی بیان نشده است که حافظین و قارئین قرآن چه تعداد نفر بودند.
سوال دومی که در اینجا مطرح میشود این است چرا از زمان محمد پیامبر اسلام تا زمان عثمان کسی از نسخه اصلی خبر دارد نیست بجز دختر عمر حفصه؟
سوال سوم در مورد نظریه عثمان میباشد چون عثمان در زمان خود مشاهده میکند که از قرآن قرائت های متفاوتی وجود دارد و او مجبور به دستور سوزاندن دیگر قرائت ها از  قرآن ها را میدهد و باز مجبور میشود که قرآنی را به صورت استاندارد درست کنند آن هم با یک قرائت و با لحجه قبیله قریش.
دوستان و حق جویان عزیز، اگر ما به نسخه های دوم قرن هجری نگاه کنیم یعنی حداقل 100 سال  بعد از آمدن اسلام  که به خط حجازی و حتی به  خط کوفی در قرن دوم و حتی قرن سوم هستند متوجه میشویم که تا زمان عثمان اصلا درخط عربی نه نقطه { . } و نه حروف اعراب{ فتحه ،كسره وضمه  } وجود داشته است که در حال حاضر این نوع نسخه ها در خود کشورهای اسلامی موجود میباشد. در قرن اول  و دوم هجری در حروف عربی هنوز هیچ گونه نقطه وجود نداشت مثلا فرقی بین حرف ف با ق و یا ب با ت و ث وجود نداشت. برای نمونه به این نسخه از قرآن که در سمرقند در ازبکستان از قرن دوم هجری باقی مانده است توجه کنید:
 

پس در نتیجه باید به گفته عثمان که دستور میدهد همه قرآن ها را جمع آوری کنند و باید یک قرآن ان هم با گویش قریش استاندارد شود شک کرد و این مسئله را به زیر سوال برد چون  در آن زمان حروف اعراب {  فتحه ،كسره وضمه  } و نقطه { . } وجود نداشت که آن را به صورت استاندارد در بیاورند.
دوستان و حق جویان عزیز در حقیقت متن و قرائتی که قابل خواندن نیست چطور شما میخواهید آن را به گویش قریش در بیآورید؟  تا بتوانند آن را بدون اختلاف نظربا دیگران بخوانند؟
طبق روایت های اسلامی افراد دیگری هم در جمع آوری قرآن مشغول بودند و وقتی که عثمان دستور میدهد که دیگر قرآن ها را بسوزانید و آنها را نابود کنید مردمی بودند که دوست نداشتند این اتفاق بیافتد مانند اهل شام و کوفه که با این کار مخالفت کردند و میگفتند که ما قرآن های خود را میخواهیم چرا که قرآن های ما از اعتبار بیشتری نسب به نسخه های قرآنی عثمانی برخوردار هستند. برای اینکه از مقدمه این مقاله به حاشیه کشیده نشویم در فصل های آینده در مورد این قرآن  ها و اسامی این افراد مفصلا خواهم نوشت.
پس میبینم که نظریه اینکه ازهمان ابتدا فقط یک قرآن موجود بوده، یک نظریه کاملا اشتباه و بی دلیل میباشد. البته در گذشته مذهب شیعه نسبت به قرآن عثمانی معترض بوده و آن را به عنوان نسخه اصلی قبول نمیکردند و میگفتند: که آیاتی در مورد امامت و خلیف گری علی {امام اول مذهب شیعه} تحریف و حذف شده است.
 اما امروزه در دو قرن اخیر بابت اتحاد میان مسلمانان، شیعیان دیگر این گفته را تکرار نمیکنند و از همان نسخه عثمانی استفاده میکنند و ادعا میکنند که همه قرآن های موجود یکی هستند. اما هنوز هم در میان عالمای شیعه در مراکز حوزه ای این ادعا موجود است و همیشه در حال بررسی میباشد. (اگر دوستانی از مسلمانان عزیز با این گفته مخالفت دارند و ادعا میکنند که این صحبت صحت ندارد، خود میتوانند به حوزه های علمیه در قم و دیگر جاهای موجود در ایران و یا عراق بروند و از علمای محترم خود این موضوع را مورد پرس و جو قرار دهند خدا را شکر که از این حوزه ها به وفور در ایران یافت میشود)  در مذاهب اهل تسنن هم تظمینی وجود ندارد که این نسخه امروزی قرآن از همان قرآن سماوی که ادعا میکنند بوده باشد. در قرون اول اسلامی اختلافات زیادی در مورد نسخه اصلی وجود دارد که امیدوارم در فصل های آینده این مقاله در مورد آن به بحث بپردازیم.
دراین میان شاید دوستانی بگویند که در اصل  نسخه ها  یکی بوده اما در خواندن و قرائت شاید کمی اختلاف نظر بوده باشد برای مثلا این دوستان بگویند، به فرض شخصی میگوید: سلام و شخص دیگری بگوید:  ثلام  و این دو زیاد فرقی ندارد بجز در گفتند و لحجه و گویش اشخاص.
  در جواب این دوستان باید گفت مسئله فقط لحجه و گویش افراد نبوده چون در آن زمان هنوز حروف اعراب { فتحه ،كسره وضمه  } وجود نداشت و توجه داشته باشند اختلاف آنقدر زیاد بود که خلیفه مسلمین آن زمان عثمان دستور میدهد دیگر نسخه های قرآن را نابود و بسوزانند. مسئله گویش و یا لحجه تنها نمیتوانست در این موضوع دخیل باشد چون دیگر ایالتهای اسلامی، قرآن عثمانی را نفی میکردند و اعلام میکنند که ما به قرآن های خود اعتماد داریم و قرآن عثمانی را رد میکنند.
پس در نتیجه چنانکه دوستان مسلمان مدعی هستند. داستان پیدایش قرآن به آن سادگی که ایشان فکر میکنند نیست. چنانکه روایات اسلامی بر این موضوع صحت میگذارد. به روایت های مذهب شیعه، نسخه های دیگری از آن زمان از دست عثمان مخفی مانده که در این راستا برای سخنان خود هیچ گونه دلیل و مدرکی در دسترس ندارند و موجود نیست که ارائه دهند و فقط  به این اکتفا میکنند که افرادی این موضوع را گفتند و به گفتن فقط اکتفا میکنند.
در قرون بعد از اسلام  کتابهای نوشته شده که سعی میکنم در همین مقاله به آن اشاره کنم که قرائت های اشخاص دیگر را برایمان نگارش کردند یا در کتب تفسیری مانند کتاب تفسیر طبری و یا تفسیر زمخشری تفسیر میکنند که قرآن فلان شخص معنی دیگری دارد و یا در این قسمت این معنا را دارد و در قرآن شخص دیگر این معنا را میدهد گرچه آنها صحبت از قرآن دیگر بجز قرآن عثمانی میکنند اما باز بدون اشاره به نسخه دیگر تفسیر خود را در کتب خود به نگارش در میآورند. گرچه تفسیر در اسلام رایج بوده اما باید این را در نظر گرفت که از اواخر قرن دوم و سوم هجری این تفسیرها به وجود آمده است در این مورد هم در فصلهای بعدی به آن اشاره میکنم. دوستان گرامی باید در نظر بگیرند که تمامی گفته های این مقاله از روایتهای اسلامی بوده و منبع دیگری غیر از منابع اسلامی برای این مقاله در نظر گرفته نشده است.  در مقاله بعدی چرا من مسلمان نیستم به جزئیات بیشتر در مورد پیدایش قرآن     اختصاص داده خواهد شد.
پایان قسمت اول   ادامه دارد.

برادر شما یوحنا

۱۳۹۰ بهمن ۶, پنجشنبه

ملکیصدق در کتاب مقدس کیست؟

در رساله به عبرانیان آمده است که ملکیصدق را نه پدر بود و نه مرد و هیچگونه نسب نامه از او در دسترس نیست.
در باب 14 از کتاب پیدایش برای اولین بار با این نام برخورد میکنیم.
به این آیات توجه کنید:
و ملکیصدیق ملک سالیم نان و شراب بیرون آورد و او کاهن خدای تعالی بود* و او را مبارک خوانده گفت مبارک باد ابرام {ابراهیم} از جانب هدای تعالی مالک آسمان و زمین* و متبارک باد خدای تعالی که دشمنانت را بدستت تسلیم کرد و او را از هر چیز ده یک داد.        کتاب پیدایش باب 14 آیات 18 تا 20.
دوستانی که با کتاب پیدایش آشنایی دارند متوجه میشوند که به طور ناگهانی شخصی با این نام در داستان ابراهیم پیدا میشود و و بدون هیچ مقدمی از این شخصیت  دیگر خبری داده نمیشود و هیچ گونه  نامی از او در کتاب پیدایش و دیگر اسفار تورات یافت نمیشود. درحقیقت ما نمیدانم که ملکیصدیق چه کسی بود و یا از چه قبیله و یا نسلی بوده است. تنها اطلاعات ما در مورد این شخصیت از این قرار است که او پادشاه سالیم و کاهن خدای متعال بود که ابراهیم را  برکت داد و ابراهیم ده یک خود را به او داده است. و بیش از این اطلاعات  از او در دسترس نیست. اما برای تحقیق خود در مورد این شخصیت زیاد با  مشکلات روبرو نیستیم. چون از آیات مذکور در کتاب پیدایش  ظاهرا در سرزمین کنعان، پادشاهی که کاهن خدای متعال بوده زندگی میکرده که ابراهیم را برکت میدهد و ابراهیم به او احترام میگذارد و ده یک خداوند را به او میدهد.
در کتاب داود باز بار دیگر این نام پدیدار میشود به این آیه توجه کنید:
خداوند قسم خورده است و پشیمان نخواهد شد که تو کاهن هستی تا ابد آلاباد برتبه ملکیصدق.        کتاب مزامیر باب 110 آیه 4.
در رساله به عبرانیان باب پنجم نام ملکیصدق دو بار و هر دو بار همطراز با مسیحا ذکر شده است. به این آیات توجه کنید:
و همچنین مسیح نیز خود را جلال نداد که رئیس کهنه بشود بلکه او {خدا} که بوی گفت تو پسر من هستی من امروز ترا تولید نمودم* چنانکه در مقام دیگر نیز میگوید تو تا ابد کاهن هستی به رتبه ملکیصدق.        رساله عبرانیان باب 5 آیات 5 و 6.
و خدا او { مسیح} را برئیس کهنه مخاطب ساخت به رتبه ملکیصدق.  
رساله  عبرانیان باب 5 آیه 10.
در باب هفتم از همین رساله ادامه میدهد:
زیرا این ملکیصدق پادشاه سالیم و کاهن خدای تعالی هنگامیکه ابراهیم از شکست دادن ملوک مراجعت میکرد او را استقبال کرده بدو برکت داد* و ابراهیم نیز از همه چیزها ده یک بدو داد که او اول ترجمه شده پادشاه عدالت است و بعد ملک سالیم نیز یعنی پادشاه سلامتی* بی پدر و بی مادر و بی نسب نامه و بدون ابتدای ایام و انتهای حیات بلکه به شبیه پسر خدا شده کاهن دائمی میماند.    رساله عبرانیان باب 7 آیات 1 تا 3.
 
در مورد نام ملکیصدق میتوان این را گفت که این نام از دو نام ترکیبی تشکیل شده: ملک به معنای (پادشاه) و صدیق به معنای (عدالت، صادق، درستکار، راستگو) در ادامه میبینم که او پادشاه سالیم که در زبان عبری به شالیم تغییر میکند که معنای (صلح) است.
نویسنده رساله عبرانیان ملکیصدق را نماد ماشیح (مسیح) به صورت سمبلیک در نوشته های خود مجسم میکند. پادشاهی که در حقیقت عدالت و صادق میباشد. برای مثل میتوان به کتاب اشعیاء نبی مراجعه کنیم:
بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود و حهان را به عصای دهان خویش زده شریر را به نفخه لبهای خود خواهد گشت* و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امامت.
کتاب اشعیاء نبی باب 11 آیات 4 و 5.
اینک پادشاهی به عدالت سلطنت خواهد نمود و سروران به انصاف حکمرانی خواهند کرد.      کتاب اشعیاء نبی باب 32 آیه 1.
و حال در مورد پادشاهی سلامتی به این آیه توجه کنید:
زیرا که برای ما ولدی زائیده و پسری بما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و میشر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد* ترقی سلطنت و سلامتی او را کرسی داود و بر مملکت وی انتها نخواهد بود تا آنرا بانصاف و عدالت از الآن تا ابدالآباد ثابت و استوار نماید غیرت یهوه صبایوت اینرا بجا خواهد آورد.    کتاب اشعیاء نبی باب 9 آیات 6 و 7.
باید در محاسبات خود در این رابطه دچار اشتباه نشویم که ملکیصدق همان مسیح عیسی است، چرا که نویسنده به رساله عبرانیان معتقد است او تصویری از مسیحا است و استدلال او از این موضوع در روحانیت ملکیصدق است که شبیه مسیح عیسی است و این تصور و شباهت او نشان میدهد که او به بالاترین شکل روحانیت بوده چنانکه لاویان کهنه در عهد عتیق بودند. در رساله به عبرانیان باب هفتم آیه بیست و سوم میفرماید:
شمار کاهنان پیشین بس زیاد بود، زیرا مرگ مانع از ادامۀ خدمت آنها می‌شد.
اما در همین باب در آیه بیست و چهارم به ما یاد آوری میکند که مسیح تا به ابد زنده است و جانشینی ندارد. به این آیه توجه کنید:
لکن وی چون تا به ابد باقی است کهانت بیزوال {بدون جانشین} دارد.
در مورد کهانت مسیح در عهد عتیق در مزمور 110 به ما میگوید که کهانت او جاویدانی است. خواهش میکنم به این آیه توجه کنید:
خداوند قسم خورده است و پشیمان نخواهد شد که تو {مسیح}  کاهن هستی تا ابد آلاباد برتبه ملکیصدق.        کتاب مزامیر باب 110 آیه 4.
در رساله به عبرانیان چنانکه مشاهده کردیم نویسنده رساله مزمور متذکر میشود که ملکیصدق هیچ گونه نسب نامه و بی پدر و بی مادر است. البته نویسنده میخواهد به ما تاکید کند که هیچ گونه اطلاعاتی از این شخصیت در دسترس نیست.ولی این بدان معنا نیست که او هرگز از پدر و مادری متولد نشده است و یا هرگز مرگ را به چشم خود ندیده باشد. تنها پولس رسول نویسنده رساله به عبرانیان میخواهد این را به خوانده خود ارائه دهد که او تصویر جاویدانی از مسیح عیسی است چنانکه در آیه 16 همین باب از رساله به عبرانیان به این موضوع اشاره دارد. و در آیه 24 نویسنده نشان میدهم که او تا به ابد کاهن اعظم خواهد بود. به این ایات توجه کنید:
لکن وی چون تا به ابد باقی است کهانت بیزوال {بدون جانشین} دارد* از این جهت نیز قادر است که آنانیرا که بوسیله وی {مسیح عیسی} نزذ خدا آیند نجات بینهایت بخشد چونکه  دائما زنده است تا شفاعت ایشانرا بکند.    عبرانیان باب 7 آیات 24 و 25.
در نتیجه با اشاره به واقعیت ملکیصدق و تجلیل ابراهیم از او به عنوان کاهن اعظم، کهانت اعظم  در عهد جدید در مسیح عیسی نمایان شده تا هر کس به او ایمان آورد نجات یابد.     هر کس ازمسیح تجلیل کند چنانکه  ابراهیم از ملکیصدق در عهد عتیق تجلیل کرد، مسیح او را نجات خواهد داد.
چنانکه به شما عزیزان وعده داده شد مقاله بعدی به عنوان { چرا من مسلمان نیستم} اختصاص داده خواهد شد.

برادر شما یوحنا