۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

مکاشفه باب 20

در ابتدا بنویسم  نه تنها باب بیستم بلکه تمام بابهای کتاب مکاشفه طوری نگارش شده که درک آن کمی پیچیده و عجیب میباشد پس باید برای درک این کتاب شناخت کاملی از کتب عهد عتیق و عهد جدید و از آنها درک درستی داشته باشیم.
کتاب مکاشفه را باید ایستگاه آخر و مرکزی تمام کتب مقدس بدانیم چونکه که همه کتب مقدس به آن ختم میشوند. کتاب مکاشفه نه تنها آینده را نشان میدهد بلکه انتهای همه چیز را بیان میکند و پیروزی قطعی خدا و بره را به ما بازگو میکند پایان نامشخص 65 کتاب و رسالات دیگرعهد عتیق و عهد جدید را به هم پیوند میدهد. تفسیر و اشکالاتی که مسیحیان شاهدان یهوه در مورد کتاب مکاشفه دارند مرا واداشت تا در مورد  باب بیستم این کتاب مقاله ای بنویسم. چندی پیش با دوست عزیزم دامون در باره این  باب صحبتی داشتیم و هر دو معتقد بودیم که مسیحیان شاهدان یهوه در مورد ایام آخر و دوره هزار ساله کاملا در اشتباه هستند و آنطوری که کلام خدا تعالیم میدهد برداشت صحیحی از آن ندارند  و تفسیرهائی ارائه شده از جانب این فرقه کاملا با باب بیستم کتاب مکاشفه در تضاد است. پس بنابرین جالب دانستم که باب بیستم را آیه به آیه  مطالعه و گنکاش کنیم تا ببینم که کلام خدا به ما در این باب چه چیزی در مورد آینده تعالیم میدهد.
در ابتدا به اولین آیه از این باب میرویم تا ببینیم یوحنای رسول چه چیزی را مشاهده و ارائه کرده است.                    آیه اول باب بیستم کتاب مکاشفه صحبت از یک دوره هزار ساله است که شروع میشود و میبایستی شیطان در نتیجه آن مهار بشود برای همین امر یک فرشته از آسمان نازل میشود و کلید هاویه و زنجیر بزرگی در دستهایش است. البته باید این را در نظر بگیریم که  مسیح عیسی، شیطان را موقع آمدنش به زمین یک بارمهار و دربند داشته است. خواهش میکنم به این آیه در انجیل متی توجه کنید:
و چگونه کسی بتواند در خانه شخصی زورآور در آید و اسباب او را غارت کند مگر آنکه اول آن زورآور را به بندد و پس خانه او را تاراج کند.   انجیل متی باب 12 آیه 29.
پس با درک آیه فوق ما خواهیم فهمید که در بند کشیدن شیطان در این آیه با در بند کشیدن شیطان در باب بیستم کتاب مکاشفه متفاوت و صحنه دیگری از به اسارت در آمدن شیطان را نشان میدهد.
 طبق نوشته آیه دوم، یوحنا رسول برای شیطان چهار عنوان در این آیه  ذکر میکند: اژدها ، مار ، ابلیس  و  شیطان.  در این آیه نشان میدهد که فرشته آسمانی، شیطان را اسیر کرده است.   البته جا دارد بنویسم که مسیحیان کاذب "شاهدان یهوه" شیطان را بمعنایی دروغگو تفسیر میکنند اما معنایی مدعی بهترین معنی برای شیطان میباشد.
در آیه سوم مدعی خداوند یعنی شیطان، تقریبا در طول مدت هزار سال در هاویه در اسارت و در زندان گرفتار میشود کلام خدا میگوید نه فقط گرفتار میشود بلکه هاویه کاملا بر او بسته شده و راه بیرون آمدن از آن برایش غیر ممکن میباشد تا امتها را بار دیگر گمراه نکند. البته در آیات 7 تا 10 همین باب میبینم که شیطان برای مدت کوتاهی آزاد میشود تا آخرین شورش خود را انجام دهد و بار دیگر امتهای که در ایمان قوی نیستند و یا اصلا ایمان ندارند را گمراه کند.
در آیه چهارم یوحنا رسول اشخاصی را بر تخت سلطنت مشاهده میکند که قدرت عمل و حاکمیت را دارا هستند اینها کسانی هستند که در قالب عروس مسیح با او سلطنت میکنند و باز میبینم که یوحنا رسول مردمانی را مشاهده میکند که در راه او منظور "مسیح"  شهید شدند، شهدایی زیادی در چهار گوش این جهان برای اعلام مژده مسیح جان دادند و حاضر نشدند که نشان وحش را بر پیشانی خود بپذیرند مقدسینی که به خاطر ایمانشان عذاب کشیدن و مردند. {در اینجا جا دارد از اولین شهید مسیحیت استفان نام ببریم که در کتاب اعمال رسولان واقعه سنگسار شدنش را بوضوع شرح داده است} هر دو دسته در دوره هزار ساله زنده میشوند و در آرامش و صلح با مسیح سلطنت و حکومت میکنند.
در آیه پنجم عبارت سایر مردگان اشاره به بی ایمانان تمام دوره های زندگانی میباشد که بعد از انتها و پایان دوره هزار ساله زنده میشوند تا در پیش تخت سفید {عدالت} بزرگ داوری حضور پیدا میکنند. عبارت این است قیامت اول  در آیه پنجم بر میگردد به آیه چهارم یعنی قیامت اول   تشریع  رستاخیز و قیام عادلان در زمانهای مختلف است این واقعه اشاره به رستاخیز مسیح عیسی میکند. خواهش میکنم به رساله قرنتیان مراجعه کنید:
لیکن هر کس به رتبه خود مسیح نوبر است و بعد آنانیکه در وقت آمدن او از آن مسیح میباشند.    رساله اول قرنتیان باب 15 آیه 23.
در رساله تسالونیکیان هم به رستاخیز کسانی که در هنگام ربوده شدن کلیسا توسط مسیح از آن او هستند اشاره میکند. توجه کنید:
ای برادران، نمی‌خواهیم از حال خفتگان بی‌خبر باشید، مبادا همچون دیگر مردمان که امیدی ندارند، به ماتم بنشینید.* زیرا اگر ایمان داریم که عیسی مرد و باز زنده شد، پس به همینسان خدا آنان را نیز که در عیسی خفته‌اند، با وی باز‌خواهد آورد.* این را به‌واسطۀ کلام خودِ خداوند به شما می‌گوییم: کسانی از ما که هنوز زنده‌اند و تا آمدن خداوند باقی می‌مانند، به‌یقین از خفتگان پیشی نخواهند گرفت.* زیرا خداوند، خود با فرمانی بلندآواز و آوای رئیس فرشتگان و نفیر شیپور خدا، از آسمان فرود خواهد آمد. آنگاه نخست مردگانِ در مسیح، زنده خواهند شد.* پس از آن، ما که هنوز زنده و باقی مانده‌ایم، با آنها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم، و بدینگونه همیشه با خداوند خواهیم بود.      رساله اول تسالونیکان باب 4 آیات 13 تا 17.
طبق گفته کلام خدا دو نوع رستاخیز وجود دارد یکی در باب یازدهم همین کتاب به آن اشاره شده و دیگری در کتاب دانیال نبی. خواهش میکنم به هر دو آیه توجه کنید:
و بعد از سه روز و نیم روح حیات از خدا بدیشان در آمد که بر پایهای خود ایستادند و بینندگان ایشانرا خوفی عظیم فرو گرفت.    کتاب مکاشفه باب 11 آیه 11.
و بسیاری از آناینکه در خاک زمین خوابیده اند بیدار خواهند شد اما اینان بجهت حیات جاودانی و آنان بجهت خجالت و حقارت جاودانی.       کتاب دانیال باب 12 آیه 2.
 اشاره آیه فوق به رستاخیز مقدسین است که عذاب کشیده و نصیبی در قیامت اول دارند و این قیامت شامل قیام مسیح و همه ایمانداران واقعی است گرچه آنها در زمانهای مختلف زنده میشوند.
 آیه ششم  متبارک میخواند کسانی که از رستاخیز اول یعنی قیامت اول نصیب دارند این تبرک به دو دلیل به آنها گفته میشود اول اینکه مرگ دوباره را نمی بینند که کلام خدا به آن موت ثانی میگوید دوم اینکه آنها کاهنان خدا و مسیح خوانده میشوند و مدت هزار سال با او حکومت و سلطنت خواهند کرد. در ضمن آنها نصیب از دریاچه آتش نخواهند داشت چنانکه در آیات بعدی به آن میرسیم و باید این خوشحالی و تبرک را به آن دو دلیل اضافه کنیم و بگویم به سه دلیل باید این موضوع متبارک خوانده شود.
آیات هفتم و هشتم از به اتمام رسیدن هزار سال میگوید که شیطان از اسارت آزاد میشود تا در تمامی زمین یعنی چهار زاویه جهان که با مسیح عیسی دشمن هستند گمراه کند و آنها را برای جنگ آماده سازد و عدد این دشمنان بسیار هستند. البته در آیه هشتم دشمنان را به نام جوج و ماجوج لقب داده است. البته عبارت جوج و ماجوج را میبایستی با جوج که از سرزمین ماجوج در عهد عتیق است اشتباه نگیریم. به این آیه در عهد عتیق  توجه کنید:
و کلام خداوند بر من نازل شده گفت* ای پسر انسان نظر خود را بر جوج که از زمین ماجوج و رئیس روش و ماشک و توبال است بدار و بر او نبوت نما.
کتاب حزقیال نبی باب 38 آیه اول.
در اینجا قبل از اینکه به آیه 9 بپردازیم در مورد جوج و ماجوج باید مطلبی بنویسم.
  چطور ما باید بدانیم که این دوعبارت جوج و ماجوج   درعهد عتیق و کتاب مکاشفه  یکی نیستند.  دلیل اول در عهد عتیق  ماجوج سرزمینی در شمال اسرائیل کنونی بود و پادشاه آن سرزمین جوج نام داشت و ربطی به موضوع کتاب مکاشفه ندارد. دلیل دوم در کتاب مکاشفه این دو عبارت اشاره به همه ملتها دنیا و جهان است. دلیل سوم عبارت جوج وماجوج در کتاب مکاشفه به وضعیت پایانی و بعد از هزارسال سلطنت مسیح عیسی اشاره میکند ولی در کتاب حزقیال نبی جوج از سرزمین ماجوج به وضعیت ماقبل از هزاره اشاره دارد.
در آیه نهم ارتش و قوای دشمن از دشت وسیعی از جهان در قالب ارتش شورشی و بیخدا به سوی شهر محبوب خدا یعنی اروشلیم میتازند و آنرا محاصر میکنند ولی خدا برای حفاظت و شکست دشمن از آسمان آتش بر آنها میریزد و سپاهیان اهریمن را میبلعد.
در آیه دهم ابلیس گمراه کننده به دریاچه آتش و کبریت انداخته میشود تا به وحش و نبی کاذب بپیوندد.  یک سوال تعجب آور در این میان شاید به ذهن خواننده بیاید که چطور در انتهای دوره هزار ساله شیطان توانسته از بی ایمانان یک ارتش قوی بسازد؟  باید این را در نظر داشته باشیم که همه کودکانی که در این دوره بدنیا میآیند همانند تمام دوره ها در گناه متولد خواهند شد و احتیاجی به نجات دوباره و مرگ و قیام مسیح عیسی ندارند. درآن زمان شخص باید خود بدون فدیه دوباره عیسی به مسیح ایمان آورد و پادشاه عادل را قبول کند و هر کسی او را قبول نکند مورد قبول نیست. این اشخاص بی ایمان در تمامی سرزمینها پراکنده خواهند شد و سعی میکنند تا آنجایی که امکان دارد از اروشلیم سماوی دور شوند.  در دنباله آیه دهم در قسمت آخر آیه  مشاهده میکنیم که وحش و نبی کاذب تا ابد آلاباد شبانه روز عذاب خواهند کشید. باید توجه داشته باشیم که کلام خدا تاکید میکند که ایشان تا ابد آلاباد شبانه روز عذاب خواهند کشید و به نظر من این تاکید نظریه فنای ابدی را رد میکند. نظریه که فرقه شاهدان یهوه زیاد بر آن مانور میدهد.
آیه یازدهم صحبت از یک تخت بزرگ و سفید داوری میکند بزرگی تخت نشانه این است که همه در مقابل این داوری قرار میگیرند و سفیدی نشانه عدالت و خلوص داوریهای است که انجام میشود و منظور از شخص نشسته بر تخت داوری مسیح عیسی است. چنانکه کلام خدا در انجیل یوحنا به آن اشاره میکند:
و از این تعجب مکنید زیرا ساعتی میآید که در آن جمیع کسانیکه در قبور میباشند آواز او را خواهند شنید* و بیرون خواهند آمد هر که اعمال نیکو کرد برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد بجهت قیامت داوری* من از خود هیچ نمیتوانم کرد بلکه چنانکه شنیده ام داوری میکنم و داوری من عادل است زیرا که اراده خود را طالب نیستم بلکه اراده پدریکه مرا فرستاده است.         انجیل یوحنا باب 5 آیات 27 و 28 و 29.
در آیه یازدهم  به عبارت  که از روی وی آسمان و زمین گریخت اشاره میکند که این نشانه اقتدار مسیح بر تخت داوری است که همه آنچه در آسمان به احتمال زیاد منظور {فرشتگان} و زمین {ساکنان روی زمین}  است  که در انتها و بعد از نابودی همه اهریمنان صورت میگیرد.  به این آیه توجه کنید:
لکن روز خداوند چون دزد خواهد آمد که در آن آسمانها بصدای عظیم زائل خواهند شد و عناصر سوخته شده از هم خواهد پاشید و زمین و کارهائیکه در آنست سوخته خواهد شد.
رساله دوم پطرس رسول باب 3 آیه 10.
آیه دوازدهم صحبت از همه انسانها چه کوچک و چه بزرگ میکند که در برابر تخت داوری حاضر میشوند منظور کلام ازهمه انسانها کوچک و بزرگ یعنی همه بی ایمانان تمام دوره های زندگانی است. کلام خدا از زبان یوحنای رسول ادامه میدهد که دفتری دیگر گشوده میشود که این دفتر، دفتر حیات است که شامل نام تمام کسانی است که توسط خون مسیح آمرزیده شده اند. در دفترها تمام اعمال انسان قید شده و بر حسب  این اعمال داوری خواهند شد و این موضوع ما را بیاد سخن پولس رسول در رساله غلاطیان میاندازد توجه کنید:
زیرا هر کس حامل بار خود خواهد شد* خود را فریب مدهید خدا را استهزاء نمیتوان کرد زیرا که آنچه آدمی بکارد همان را درو خواهد کرد.    غلاطیان باب 6 آیات 5 و 7.

البته این را باید ایمانداران عزیز در نظر بگیرند که کلام خدا بر در "گناه ماندن" تائید میکند.
آیه سیزدهم  صحبت ازدریا و مکانی  میگوید که مردگان درآن مدفون بودند که بار دیگر آنها را پس خواهد داد. موت و عالم اموات تمامی مردگانی را که در بی ایمانی مرده اند باز پس خواهد داد و زنده خواهند شد  و همه در پیش تخت داوری بر حسب اعمالشان پاداش و یا مجازات خواهند گرفت.
در آیه چهاردهم و پانزدهم میبینم که مرگ و عالم مردگان به دریاچه آتش انداخته خواهد شد و نام این حالت را کلام خدا موت ثانی {مرگ دوم} یعنی دریاچه آتش میخواند.   بعضی از مفسرین که به جهنم در قالب آتش اعتقاد دارند میگویند که در موت ثانی یعنی دریاچه آتش هم جسم و هم روح و جان در آتش انداخته میشود. برای اطلاعات بیشتر  در مورد عبارت جهنم و آتش شما عزیزان میتوانید به مقاله  جهنم در مسیحیت  مراجعه کنید.

برادر شما یوحنا 

۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

کدام مذهب راستین است؟

آیا تا بحال به این فکر کردید که چرا باید  دین  آبا و اجدادی خود را بدون تحقیق قبول کنیم و به آن پایبند باشند؟  آیا تاکنون به این فکر کردید اگر در یک گاراژ بدنیا بیایم این بدان معنا نیست که ما یک اتومبیل هستیم؟ و باید در دوره بلوغ  در مورد این موضوع تفحص کنیم؟ دوستان و حق جویان گرامی، ما هم باید در مورد دین واقعی تحقیق کنیم و نباید فقط به صرف اینکه ما در یک خانواده مسلمان و یا مسیحی، بهائی، زرتشتی و بودایی .... بدنیا آمدیم پس ما متعلق به دین و مذهب آن خانواده باشیم.


امروزه تقریبا  بیشتر می شنویم که بسیاری ادعا می کنند که مذهب آنها بهترین مذهب دنیاست، پس  چرا باید مسیح عیسی را برتر از محمد، بهاءالله، کونفوسیوس، زرتشت، بودا، چارلز راسل، و یا    ژوزف اسمیت بدانیم؟ و آیا اینکه مگر راه همه ادیان به بهشت ختم نمی شود؟ مگر در نهایت همه ادیان یکی نیستند؟
دوست عزیز، اگر شما هم چنین افکاری دارید باید به سمع شما برسانم. واقعیت این است که همه مذاهب انسان را به حیات جاویدانی و بهشت نمی رسانند. بلکه این تنها عیسی مسیح  است  که ثابت کرده که بر حق و مبرا از گناه است و با اقتدار آسمانی سخن میگفت چرا که او تنها شخصی بوده که با قیام خود از مردگان  بر موت غلبه کرد. محمد، کونفوسیوس، زرتشت و سایرین مردند و تا به امروز در قبور خود باقی مانده اند. اما عیسی مسیح  سه روز پس از مرگ ظالمانه بر روی صلیب  با اقتدار خویش از مردگان رستاخیز کرد. خواهش میکنم به این آیات توجه کنید:
آنگاه فرشته به زنان گفت: هراسان مباشید! می‌دانم که در جستجوی عیسای مصلوب هستید.* او اینجا نیست، زیرا همانگونه که فرموده بود، برخاسته است! بیایید و جایی را که او خوابیده بود، ببینید،* سپس بی‌درنگ بروید و به شاگردان او بگویید که او از مردگان برخاسته است و پیش از شما به جلیل می‌رود و در آنجا او را خواهید دید.
انجیل متی باب 28 آیات 5 تا 7.
شایسته است به شخصی توجه کنیم که بر مرگ غلبه کرده است. شایسته است تعلیم شخصی را پیروی کنیم که قدرت پیروزی بر مرگ را داشته باشد. شواهد قیام مسیح عیسی بسیار اعجاب انگیز میباشند. چرا که  بیش از 500 نفر  قیام  مسیح را به چشم خود دیدند. ما نمیتوانیم به آسانی این رقم را انکار کنیم و یا نادیده بگیریم. قبر خالی او بعد از 3 روز شاهد دیگری برای اثبات رستاخیزسرورمان مسیح عیسی است. برای تکذیب شایعه زنده شدن مسیح عیسی، دشمنان عیسی می توانستند جسد متعفن شده او را به همه کسانی که در آن زمان در آن نواحی زندگی میکردند نشان دهند و بگویند او مرده و رستاخیز نکرده است ولی حقیقت امر این بود که قبر او خالی از جسد بود و جسدی در اندرون قبر وجود نداشت.  شاید شما بگوید که این احتمال وجود داشت که شاگردان مسیح عیسی جسد او را دزدیده باشند. ولی اگر به اناجیل مقدس رجوع کنیم پی خواهیم برد که  برای پیشگیری از وقوع چنین اتفاقی  گروهی مسلح از سربازان رومی به نگاهبانی قبر مسیح مامور بودند. به این آیه توجه کنید:
روز بعد، که پس از (روز تهیه) بود، سران کاهنان و فَریسیان نزد پیلاتس گرد آمده، گفتند:* سرورا  به‌یاد داریم که آن گمراه‌کننده وقتی زنده بود، می‌گفت،  پس از سه روز بر‌خواهم خاست.* پس فرمان بده مقبره را تا روز سوم نگهبانی کنند، مبادا شاگردان او آمده، جسد را بدزدند و به مردم بگویند که او از مردگان برخاسته است، که در آن صورت، این فریب آخر از فریب اول بدتر خواهد بود.* پیلاتس پاسخ داد: شما خود نگهبانان دارید. بروید و آن را چنانکه صلاح می‌دانید، حفاظت کنید.* پس رفتند و سنگ مقبره را مهر و موم کردند و نگهبانانی در آنجا گماشتند تا از مقبره حفاظت کنند.
انجیل متی باب 28 آیات 62 تا به آخر.
گزارش های عهد جدید به ما میگوید که  حواریون عیسی به دلیل ترس و در نبود سرورشان مسیح عیسی فراری  و خود را پنهان کرده بودند و نمی توانستند و جرعت این کار را نداشتند تا جسد مسیح را بدزدند.  باید این حقیقت را بپذیرم که شایسته است تعلیم شخصی را پیروی کنیم که قدرت پیروزی بر مرگ و موت را دارا میباشد. مسیح عیسی قدرت خود را بر مرگ به اثبات رسانید. بنابراین این حق است  که به آنچه او فرمود گوش دهیم. عیسی مسیح مدعی شد که راه نجات انسان است. به این آیه توجه کنید:
عیسی به او گفت: من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچ‌کس جز به‌ واسطه من، نزد پدر نمی‌آید.          انجیل یوحنا باب 14 آیه 6.
کلام خدا هرگز به ما نمیگوید مسیح عیسی یکی از راههای متعدد به حیات جاویدانی است بلکه به ما تعالیم میدهد که او تنها راه نجات بشریت است.

 عیسی در انجیل متی میگوید:
بیائید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران، و من شما را آرامی خواهم بخشید.
انجیل متی باب 11 آیه 28. .
دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم دنیایی است پر از دشواری ها و سختی هاست. اکثر ما از ناملایمات زندگی خسته، بی قرار، و مملو از ترس هستیم. با این وصف ما باید به دنبال چه چیزی باشیم؟  آیا ما میتوانیم به یک پیامبر مرده توکل کنیم؟ کلام خدا به ما میگوید به آن کسی توکل کنید که زنده و در پی نجات شماست رابطه ای زنده و پر مفهوم  آن شخص را تجربه کنید و نه اینکه به دنبال اجرای آداب و  مذهبی خشک و بی روح  باشیم چنانکه در بالا ذکر کردم مسیح عیسی یکی از راههای موجود نمیباشد بلکه او تنها راه موجود در این دنیای فانی است.
پیامبران جملگی دربارۀ او شهادت می‌دهند که هر‌که بدو ایمان آورد، به نام او آمرزش گناهان خواهد یافت.             کتاب اعمال باب 10 آیه 43.
دوستان و حق جویان گرامی، اگر شما هم مثل من مشتاق هستید تا یک رابطه عمیق و با مفهوم با خدا داشته باشید عیسی مسیح  تنها پسر حقیقی خدا  تنها مذهب حقیقی  و صحیح ترین راه در این دنیا است.
دزد نمی‌آید جز برای دزدیدن و کشتن و نابود کردن؛ من آمده‌ام تا ایشان حیات داشته باشند و از آن به‌فراوانی بهره‌مند شوند.           انجیل یوحنا باب 10 آیه 10
 اگر جویای زندگی ابدی در بهشت وعده داده شده هستید، عیسی مسیح تنها مذهب حقیقی و صحیح ترین راه است.
زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر‌که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد.        انجیل یوحنا باب 3 آیه 16.
به مسیح عیسی ایمان آورید و به او اعتماد کنید و بدانید که او قادر است گناهان شما را ببخشد. این قدمی است که از برداشتن آن هیچگاه پشیمان نخواهید شد.
و در هیچ    کس غیر از او {مسیح عیسی} نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان بمردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم.     کتاب اعمال رسولان باب 4 آیه 12.

برادر شما یوحنا

۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

منظور عیسی از گوسفندان دیگر

این موضوع (گوسفندان دیگر/ انجیل یوحنا باب 10 آیه 16)
که موجب تفسیرهای گوناگون در میان بعضی از مسیحیان منجمله شاهدان یهوه شده است مرا واداشت تا در مورد این گفته مسیح عیسی بیشتر تحقیق و تفکر کنم و جالب دانستم که این موضوع را از عهد عتیق مورد بررسی قرار دهم. چیزی که من در مورد شبانان از عهد عتیق درک کردم این است که بر طبق  شریعت یهود  شبانان {چوپانان} کسانی بودند که از نظر مذهبی رانده و مطرود بودند. این قشر افراد  ناپاک بحساب میآمدند، چون آنها بر حسب کار و حرفه ای که داشتند نمیتوانستند در روزهای مقدس چون اعیاد که در تقوم یهود از جایگاهی بالای برخوردار بودند، شرکت کنند یا برای مثال زمانی که اسرائیلیان برای انجام مراسم مذهبی به اورشلیم میرفتند تا قربانی بگذارند این چوپانان مجبور بودند که در بیرون از منزل از گوسفندان خود به هر قیمتی مراقبت کنند و دیگر وقتی برای انجام مراسم مذهبشان باقی نمیماند. از نظر مذهب یهود کسانی که شریعت و احکام را بجا نمی آوردند در نتیجه افرادی ناپاک بحساب میآمدند.
ولی در عهد عتیق میبینم خداوند برای مراقبت از قوم برگزیده خویش از زبان انبیاء خود از واژه شبان استفاده کرده و قوم خود را به گوسفندان تشبیه کرده است.
پس ما که قوم تو و گوسفندان مرتع تو هستیم ترا تا بابد شکر خواهیم گفت و تسبیح ترا نسلا بعد نسل ذکر خواهیم نمود.        مزمور باب 79 آیه 13.

 شبانان درآن زمان در طول زندگی خویش با حیوانات بیشتر از انسانها در تماس بودند
و زندگی آنها بیشتر در صحرا و بیابان سپری می شد در حقیقت شبانان همیشه سعی میکردند برای یافتن بهترین مرتعها و سرسبزترین آنها برای تغذیه گوسفندان مدام از جایی به جایی دیگر جا بجا شوند. برای درک این موضوع با همدیگر به مزمور داود نبی و پادشاه اسرائیل مراجعه کنیم:
خداوند شبان من است محتاج بهیچ چیزنخواهم بود* در مرتعهای سبز مرا میخواباند نزد آبهای راحت مرا رهبری میکند* جان مرا برمیگرداند و بخاطر نام خود براههای عدالت هدایتم مینماید* چون در وادی سایه موت نیز راه روم از بدی نخواهم ترسید زیرا تو با من هستی عصا و چوب دستی تو مرا بروغن تدهین کرده و کاسه ام لبریز شده است* هر آینه نیکوئی و رحمت تمام ایام عمرم در پی من خواهد بوده و در خانه خداوند ساکن خواهم بود تا ابدالاباد.           کتاب مزامیر باب 23.
ما میبینم که در آیات فوق خداوند از واژه گوسفند برای قوم اسرائیل و از واژه شبان برای کسی که از این قوم مواظبت میکند استفاده کرده است.
 شاید سوالی در این میان پیش میآید که چرا خداوند از واژه گوسفند برای قوم خویش و یا چرا از واژه شبان برای رهبریت قوم خود استفاده کرده است؟
 دلیل پاسخ به این پرسش را می توان اینطور بیان کرد، فداکاری و محبت  یک شبان و توانایی او در مقابل محافظت گله از حملات گرگ های درنده و پاسداری از آنها موجب انتخاب این واژه از سوی خداوند بوده باشد. دلیل دوم انتخاب این واژه از سوی خداوند، شناسایی یک شبان خوب ازسوی گوسفندان خویش و همچون شناخت  گله از شبان خود میباشد. در این رابطه به گفته انجیل یوحنا توجه کنید:
و اما آنکه از در داخل شود شبان گوسفندان است* دربان بجهت او میکشاید و گوسفندان آواز او را میشنوند و گوسفندان خود را نام بنام میخواند و ایشان را بیرون میبرد زیرا که آواز او را میشاسند* لیکن غریب را متابعت نمیکنند بلکه از او میگریزند زیرا که آواز غریبانرا نمیشناسند.    انجیل یوحنا باب 10 آیات 2 تا 5.
دلیل سوم را باید در محبت یهوه خدا بدانیم چرا که اگر او بخواهد حقیران را برمیگزیند و آنان را سرافراز می سازد، چنانکه چوپانان در عهد عتیق افرادی حقیر و ناپاک محسوب می شدند. به این آیه از عهد عتیق توجه کنید:
فقیر را از خاک برمیافرازد و مسکینرا از مزبله برمیدارد تا ایشانرا با امیران بنشاند و ایشانرا وارث کرسی جلال کرداند زیرا که ستونهای زمین از آن خداوند است و ربع مسکون را بر آنها استوار نموده است.    کتاب اول سموئیل باب 2 آیه 8.
دوستان و حق جویان عزیز، خدا قادر است که با قوت خود افراد فروتن و ضغیف را مورد استفاده قرار دهد تا جلال خود را آشکار کند زیرا افرادی که در نزد دیگران حقیر هستند محبت و حکمت خدا در آنها  بیشترعمل میکند تا افرادی که در امتیاز دنیوی بالاتر هستند نتیجه عمل در چنین افرادی به حساب لیاقت و تلاش و مقام آنها گذاشته خواهد شد ولی در افراد حقیرنتیجه برحسب جلال خدای آسمانها محاسبه میشود. با مطالعه عمیق‌تر کتاب‌مقدس خصوصیت برجستۀ دیگری از شخصیت خدای کتاب‌مقدس در رابطه با این موضوع آشکار می‌شود که با آگاهی به آن، انتخاب شبانان برای‌مان قابل هضم‌تر خواهد بود شبانی که بتواند از گله حفاظت و تغذیه کافه برای آنها فراهم آورد.
زیرا که او خدای ما است و ما قوم مرتع و گله دست او میباشم امروز کاش آواز او را میشنیدید.        کتاب مزمور باب 95 آیه 7.
بدانید که یهوه خداست او ما را آفرید ما قوم او هستیم و گوسفندان مرتع او.
کتاب مزمور باب 100 آیه 3.
در عهد عتیق واقعه انتخاب موسی نبی و داود پادشاه که هر دو نفر آنها کار شبانی میکردند یک اتفاق طبیعی نبود بلکه فراخوانی آنها توسطه یهوه خدای اسرائیل مبنی بر گفته های او بنا شد، که اگر بخواهد حقیر را سرفراز خواهد کرد و به حد رهبری و پادشاهی قومی خواهد رساند. البته زمانی که خدا دید قوم اسرائیل توسطه شبانان برگزیده شده ازگناه وارده آدم توسطه شریعت آگاه شدند او تصمیم گرفت که شبان تازه ای در عهد جدید در نام پسر خود برای قوم اسرائیل بیاورد شبانی از ذریت داود، 
 یک شبان در مقام کاهن اعظم تعیین کند چوپانی که بتوان قوم خود را در مرتعهای سبز تغذیه کند:
و یک شبان برایشان خواهم کماشت که ایشانرا بچراند یعنی بنده خود داود را که ایشانرا رعایت بنماید و او شبان ایشان خواهد بود.              حزقیا نبی باب 34 آیه 23.
همچون میکاه نبی میگوید که این شبان و کاهن اعظم از شهر بیت لحم خواهد آمد:
و تو بیت لحم افراته اگرچه در هزاره های یهودا وکوچک هستی از تو برای من کسی خواهد آمد که بر قوم م اسرائیل حکمرانی خواهد نمود و طلوعهای او از قدیم و از ایام ازل بوده است.                      میکاه باب 5 آیه 3.
اشعیاء نبی میگوید این شبان گله خود را بملایمت رهبری میکند:
او مثل شبان کله خود را خواهد چراند و ببازوی خود بره ها را جمع کرده بآغوش خویش خواهد گرفت و شیر دهندکانرا بملایمت رهبری خواهد کرد.
اشعیاء باب 40 آیه 11.
پس در آیات فوق میبینم که مسیح عیسی شبان قوم اسرائیل و یا به قول کتاب مقدس همان کسی بود که توسطه انبیاء عهد عتیق به قوم بنی اسرائیل وعده داده شده بود. در حقیقت طبق گفته های عهد جدید او برای باز یافتن قوم گمشده بنی اسرائیل فرستاده شد خواهش میکنم به این آیات توجه کنید:
او در جواب گفت فرستاده نشده ام مگر بجهت گوسفندان گم شده خاندان اسرائیل.
انجیل متی باب 15 آیه 24.
بلکه نزد گوسفندان کم شده اسرائیل بروید.
انجیل متی باب 10 آیه 6.
در آیات فوق مشاهده میکنیم که تا زمانی که مسیح عیسی در میان شاگردان بود به آنها فرمان میدهد که فقط به نزد قوم یهود برای بشارت بروید ولی  بعد از مرگ و قیام او از مردگان به شاگردان دستورجدیدی داد که حال بروید امتهای دیگر را بشارت بدهید چنانکه مسیح عیسی در انجیل یوحنا  اشاره میکند، امتهای دیگری بجز قوم یهود هستند که باید وارد آغل شوند. و این نشان میدهد که  دیگر اقوام غیر یهودی به ایمان فرا خوانده شده اند:
و مرا گوسفندان دیگری هست که ا ز این آغل نیستند باید آنها را نیز بیاورم و آواز مرا خواهند شنید و یک گله و یک شبان خواهند شد.   انجیل یوحنا باب 10 آیه 16.
 
همچون پولس رسول در افسسیان میفرماید:
لیکن الحال در مسیح عیسی  شما   {امتهای غیر یهود}  که درآن وقت دور بودید بخون مسیح نزدیک شده اید.
رساله افسسیان باب 2 آیه 13.
پس در نتیجه میبینم که امتهای غیر یهود به گوسفندان دیگر در مثل مسیح عیسی تشبیه شدند، تا همه با هم یعنی یهودی و غیر یهودی به یک ایمان وارد شوند و یک شبان داشته باشند خواهش میکنم به کتاب مکاشفه مراجعه کنید:
زیرا بره که در میان تخت است شبان ایشان خواهد بود و بچشمه های آب حیات ایشانرا راهنمائی خواهد نمود و خدا هر اشکیرا از چشمان ایشان پاک خواهد کرد.
کتاب مکاشفه باب 7 آیه 17.

برادر شما کشیش یوحنا آبیلا مارو

عیسی در چه روزی بدنیا آمد؟

با نزدیک شدن ایام تولد مسیح عیسی و برپای جشن کریسمس

جالب دانستم تا در مورد تاریخ تولد مسیح عیسی مطالبی در این وبلاگ بنویسم.
اکثر مردم دنیا تولد عیسای مسیح را در روز 25 دسامبر جشن میگیرند. اکثر ارامنه و مسیحیان اروپای شرقی که از مسیحیان ارتدکس بحساب میآیند تولد مسیح عیسی را روز ششم ژانویه به عنوان تاریخ ولادت او در نظر گرفتند و یا مسیحیانی که مسیحی دورغین هستند همچون شاهدان یهوه  اعتقاد دارند کسی از  تاریخ تولد دقیق مسیح آگاهی ندارد و اگر هم از آن روز آگاهی داشته باشند برگزاری سال روز تولّد را مشركانه و غیر قابل قبول میدانند و عقیده دارند  هر کس سالروز تولد را جشن بگیرد خدا از او خوشنود نخواهد شد.
دوستان و حق جویان گرامی: برای بدست آوردن اطلاعات دقیق در این رابطه ما میتوانیم با مراجعه به انجیل لوقا و کتاب تواریخ از کتب عهد عتیق تقریبا تاریخ دقیق ولادت مسیح عیسی را پیدا کنیم و شاید شما هم همانند من از نتیجه بدست آمده حیرت زده شوید.
برای جستجو این حقیقت، در ابتدا لازم است داستان پدر یحیی تعمیددهنده یعنی زکریا کاهن را در انجیل لوقا مرور کنیم.
در زمان هیرودیس  پادشاه یهودیه، کاهنی می‌زیست زکریا نام. او از کاهنان گروه ابیّا بود. همسرش الیصابات نیز از تبارِ هارونِ کاهن بود.  انجیل لوقا باب 1 آیه 5.
و ایشانرا فرزندی نبود زیرا که الیصابات نازاد بود و هر دو { زکریا و الیصابات} دیرینه سال بودند. واقع شد که چون بنوبت فرقه خود {ابیا} در حضور خدا کهانت میکرد. حسب عادت کهانت نوبت او {زکریا} شد که بقدس خداوند در آمده بخور بسوزاند.
انجیل لوقا باب 1 آیات 7 تا 9.
فرشته بدو گفت ای زکریا ترسان مباش زیرا که دعای تو مستجاب کردیده است و زوجه ات الیصابات برای تو پسری خواهد زائید و او را یحیی خواهی نامید.
 انجیل لوقا باب 1 آیه 13.
و چون ایام خدمت او {زکریا} به اتمام رسید بخانه خود رفت* وبعد از آن روزها زن او الیصابات حامله شده ... انجیل لوقا باب 1 آیات 23 و 24.
با ذکر آیات فوق تا اینجا ما میتوانیم نتیجه بگیریم که زکریا پدر یحیی تعمیددهنده از طایفه و خاندان ابیا بوده است.
برای بررسی و ادامه این موضوع حال باید به کتاب اول تواریخ مراجعه کنیم وبینیم که خدا به داود پادشاه چه دستوری در مورد ساخته خانه خدا داده است:
حال بحذر باش زیرا خداوند ترا برگزیده است تا خانه بجهت مقدس او بنا نمایی پس قوی شده مشغول باش* و داود به پسر خود سلیمان نمونه رواق و خانه ها و خزاین و بالاخانه ها و حجره های اندرونی آن و خانه کرسی رحمت* و نمونه هر آنچه را که از روح باو داده شده بود برای صحنهای خانه خداوند و برای همه حجره های گرداگردش و برای خزاین خانه خدا و خزاین موقوفات داد* و برای فرقه های کاهنان و لاویان و برای تمامی کار خدمت خانه خداوند و برای همه اسباب خدمت خانه خداوند. 
کتاب اول تواریخ باب 28 آیات 10 تا 13.
در این آیات متوجه میشویم که خداوند دستوری برای بنای خانه مقدس {خانه خدا} صادر میکند.
 
 حال اگر آیات ذیل را مطالعه کنیم خواهیم فهمید که برای کهانت خانه خدا، 24 طایفه از بنی هارون {پسران هارون} انتخاب و برای این کار تقسیم شدند.
و این است فرقه های بنی هارون* پسران هارون ناداب و ابیهو و العازار و ایتامار* و ناداب و ابیهو قبل از پدر خود مردند و پسری نداشتند پس العازار و ایتامار به کهانت پرداختند* و داود با صادوق که از الغازار بود و اخیملک که از بنی ایتارمار بود ایشانرا بر حسب وکالت ایشان بر خدمت ایشان تقسیم کردند* و از پسران الغازار مردانیکه قابل ریاست بودند از بنی ایتارمار یافت شدند پس شانزده رئیس خاندان ابآ از بنی الغازار و هشت رئیس خاندان ابآ از بنی ایتار معین کردند.  کتاب اول تواریخ باب 24 آیات 1 تا 4.
انتخاب این همه کاهن از خاندان هارون برای این بود که کاهنان به نوبت در تمامی طول سال به خدمت در خانه مقدس {خانه خدا} مشغول باشند.
 کلام خدا میگوید بعد از مشخص شدن این گروه برای کهانت باید در میان آنها قرعه میانداختند تا هر گروه بداند چند مرتبه در خانه خدا خدمت کنند. به این آیات توجه کنید:
و قرعه اول برای یهویاریت بیرون آمد و دوم برای یدعیا* و سوم حاریم و چهارم برای سعوریم* و پنجم برای ملکیه و ششم برای میامین* و هفتم برای هقوص و هشتم برای ابیا* و نهم برای یشوع و دهم برای شکنیا* و یازدهم برای الیاشیب و دوازدهم برای یاقیم* و سیزدهم برای حفه و چهارم برای یشبآب* و پانزدهم برای بلجه و شانزدهم برای امیر* و هفدهم برای حیزیر و هجدهم برای هفصیص* و نوزدهم برای فتحیا و بیستم برای یحرقیئیل* و بیست و یکم برای یاکین و بیست و دوم برای جامول* و بیست و سوم برای دلایا و بیست و چهارم برای معزیا.      کتاب اول تواریخ باب 24 آیات 7 تا 19.
در ادامه در آیه 19 کلام خدا نسبت به خدمت و وظیفه کاهنان چنین میگوید:

پس این است وظیفه‌ها و خدمت‌های ایشان به جهت داخل شدن در خانۀ خداوند برحسب قانونی که به‌واسطۀ پدر ایشان هارون موافق فرمان یهوه خدای اسرائیل به ایشان داده شد کتاب اول تواریخ باب 24 آیه 19.
طبق نوشته های عهد عتیق کاهنان باید دوره کار و خدمت  را برای کهانت خدای خدا هفت روز  و در روزسبت  {شبات} شروع میکردند به این آیات توجه کنید:
و برادران ایشان که در دهات خود بودند هر هفت روز بنوبت با ایشان میآمدند.
کتاب اول تواریخ باب 9 آیه 25.
پس لاویان و تمامی یهودا موافق هر چه یهویاداع کاهن امر فرمود عمل نمودند و هر کدام کسان خود را خواه از آنانیکه در روز سبت داخل میشدند و خواه ازآنانیکه در روز سبت بیرون میرفتند برداشتند زیرا که یهویاداع کاهن فرقه ها را مرخص نفرمود.
کتاب تواریخ دوم باب 23 آیه 8.
عهد عتیق به ما میگوید در سال سه نوع عید در اسرائیل وجود داشت این اعیاد عبارت بودند: از عید فطیر، عید هفته ها و عید خیمه ها که در آن باید همه مردان اسرائیل برای مراسم و برگزاری این سه عید به اورشلیم در حضور خدا سفرکنند. پس در نتیجه باید همه و تمامی کاهنان خدا برای برگزاری این اعیاد و نیاز مردم اسرائیل در این مراسم در اروشلیم حضور پیدا میکردند. خواهش میکنم به این آیات توجه کنید:
سه مرتبه در سال جمیع ذکورانت بحضور یهوه خدایت در مکانیکه او برگزیند حاضر شوند یعنی در عید فطیر و عید هفته ها و عید خیمه ها و بحضور خداوند تهی دست حاضر نشوند.         کتاب تثنیه باب 16 آیه 16.
دوستان و حق جویان عزیز، تا اینجا متوجه شدیم که برای کهانت خانه خدا به 24 کاهن از خاندان هارون احتیاج بود.

 
و حال باید دوره یک سال خدمت این کاهنان را در خانه مقدس بررسی کنیم.  همانطوری که میدانیم تقوم سال یهود در ماه نیسان در فصل بهار شروع میشود. پس طبق آیات گفته شد طایفه یهویاریب اولین (1) تباری بودند که وظیفه داشتند به مدت یک هفته یعنی هفت روز در خانه خدا خدمت کنند.  چنانکه کلام خدا یادآوری میکند هفته دوم مسئولیت خدمت به عهده خاندان یدعیا (2) میباشد.
طبق نوشته های مقدس هفته سوم باید عید نان فطیر برگزار می شد پس همانطوری که در کتاب تثنیه نوشته شده است باید همه کاهنان برای خدمت در خانه مقدس حضور داشته باشند و بعد از آن دوباره خدمت کاهنان بترتیب شروع می شد و این بار خاندان سوم (3) این وظیفه را به عهده داشت یعنی کاهنان خاندان حاریم. وبعد از آن خاندان چهارم (4) سعوریم و بعد پنجم (5) ملکیه و بعد ششم (6) میامین و بعد هفتم (7) هقوص و بعد هشتم(8)   نوبت خدمت ابیا  و بعد نهم (9) یشوع و بعد دهم (10) شکنیا و بعد یازدهم (11) الیاشیب و بعد دوازدهم (12) یاقیم  و بعد سیزدهم (13) حفه و بعد چهاردهم (14) یشبآب و بعد پانزدهم (15) بلجه و بعد شانزدهم (16) امیر و بعد هفدهم (17) حیزیر و بعد هجدهم (18) هفصیص و بعد نوزدهم (19) فتحیا و بعد بیستم (20) یحرقیئیل و بعد بیست و یکم (21) یاکین و بعد بیست و دوم (22) جامول و بعد بیست و سوم (23) دلایا و در آخر بیست و چهارم (24) معزیا. 
بعد از اتمام دور خدمت همه 24 طایفه دوباره به صورت زنجیری نوبت به خاندان اول میرسید و باز به ترتیب خاندان دوم ، سوم و تا به آخر ادامه پیدا میکرد. این برنامه میبایستی در 51 هفته و یا 357 روز دنبال می شد و این تعداد روز برای روزهای یهودیان که 354 روز طبق سال قمری بود کافی میبود و اگر 354 روز یهود را در نظر بگیریم پس در طول سال دو بار به هر کاهنی این فرصت داده می شد که در خانه مقدس خدا خدمت کند و در این رابطه باید سه (3) دوره اعیاد مهم یهود را به دور خدمت ایشان اضافه کنیم که در این صورت در طول یک سال خدمت به هر یک از 24 طایفه پنج (5) هفته خدمت و کهانت در خانه خدا میرسید.
حال که کاهنان و دوره خدمت آنها در خانه مقدس مشخص شد دوباره به زمان زکریا کاهن، همسر الیصابات برمیگردیم یک بار دیگر دو آیه از انجیل لوقا را مرور میکنیم:
و چون ایام خدمت او {زکریا} به اتمام رسید بخانه خود رفت* وبعد از آن روزها زن او الیصابات حامله شده ... انجیل لوقا باب 1 آیات 23 و 24.
همانطوری که بیان کردم ماه نیسان یهود در فصل بهار مصادف با ماه فروردین و مصادف با ماه مارس و آوریل میلادی است.  از آنجا که دوره خدمت این 24 گروه کاهنان از ماه نیسان شروع می شد، پس زکریا کاهن بر اساس دوره خدمت خود باید هفته دهم (10) را در خانه خدا خدمت میکرد.
طبق خدمت ابیا کاهن، زکریا کاهن که از ذریت او بود میبایست در دوره هشتم (8) در خانه خدا خدمت میکرد، اما به دلیل برگزاری دو عید فطیر و عید هفته ها که به ترتیب در 15 تا 21 ماه نیسان و 6 ماه سیوان بود،  پس هفته خدمت و مسئولیت زکریا کاهن در دومین سبت {شبات} از ماه سوم که ماه سیوان و مصادف با اردیبهشت / خرداد و مصادف با ماه مه و ژوئن بود شروع می شد. لازم به ذکر است  که هر دو عید مذکورقبل از برگزاری دوره خدمت زکریا کاهن بودند.
برای درک بهتر این موضوع خواهش میکنم به جدول ذیل توجه کنید:

ماه سوم
ماه دوم
ماه اول
------
سیوان
خرداد
می/ژوئن

زیف/لیعاار
اردیبهشت
آوریل/می

ابیت/ نسیان
فروردین
مارچ/آوریل

خدمت همه کاهنان در ایام پنطیکاست
چهارم / دوره خدمت سعوریم
دوره خدمت یهودیاریب
هفته اول
هشتم / دوره خدمت ابیا*
پنجم / دوره خدمت ملکیه
دوره خدمت یدعیا
هفته دوم
نهم / دوره خدمت یشوع
ششم / دوره خدمت میامین
دوره خدمت تمامی کاهنان در عید فطیر
هفته سوم
دهم / دوره خدمت شکینا
هفتم / دوره خدمت هقوص
دوره خدمت حاریم
هفته چهارم


طبق نوشته های مقدس در انجیل لوقا زکریا پس از اتمام دوره کهانت خود در خانه مقدس در سومین سبت از ماه سیوان به خانه نزد همسرش الیصابات بازگشت و طولی نکشید که الیصابات حامله شد. احتمالا مادر یحیی تهمیددهنده پس از سومین سبت از ماه سیوان به یحیی آبستن شد.
و چون ایام خدمت او {زکریا} به اتمام رسید بخانه خود رفت* و بعد از آن روزها زن او الیصابات حامله شده مدت پنج ماه خود را پنهان نمود...   انجیل لوقا باب اول آیات 23 و 24.
نقطه مهم و با اهمیت را ما میتوانیم درآیات ذیل دنباله کنیم: خواهش میکنم به این توجه کنید:
و اینک الیصابات از خویشان تو {مریم} نیز در پیری به پسری حامله شده  و این ماه ششم است گرچه همه او را نازاد می خواندند.      انجیل لوقا باب اول آیه 36.
در آنروزها مریم برخاست و به بلدی از کوهستان یهودیه بشتاب رفت* و بخانه زکریا در آمده به الیصابات سلام کرد.    انجیل لوقا باب اول آیه 39 و 40.
و مریم قریب به سه ماه نزد وی ماند پس بخانه خود مراجعت کرد.
انجیل لوقا باب اول آیه 56.
با توجه به آیات بالا اگر از تاریخ بسته شدن نطفه یحیی تعمیددهنده در اواخره ماه سیوان یعنی ماه سوم شش ماه به جلو برویم، درست به اواخر ماه کیسلو یعنی ماه نهم می رسیم یعنی تقریبا در آذر ماه و حوالی ماه نوامیر و دسامبر میلادی.  که به احتمال زیاد مریم به عیسی مسیح در آن روزها به واسطه روح القدس آبستن شده است.
حال اگر طبق نوشته های مقدس نطفه یحیی زمان کوتاه ای از سومین روز سبت از ماه سیوان بسته شده باشد، و این را هم در نظر بگیریم که بر اساس 10 ماه قمری که معادل 40 هفته است جلو برویم پس به ماه نیسان می رسیم که احتمالا یحیی تعمیددهنده در اواسطه این ماه بدنیا آمده است که مصادف با عید پسح و عید فطیر است. امروزه هم یهودیان طبق رسم عید پسح به نشانه انتظار آمدن الیاس نبی در آن هفته بر سر سفره جام شراب مخصوصی میگذارند گویا این رسم بر طبق پیشگویی ملاکی نبی است:

اینک من ایلیای نبی را قبل از رسیدن روز عظیم و مَهیب خداوند نزد شما خواهم فرستاد. کتاب ملاکی باب 4 آیه 5.
شاید در این رابطه  دوستان و حق جویان گرامی سوال کنند آیا مگر یحیی تعمیددهنده همان الیاس نبی است؟    پاسخ این پرسش را میتوان در انجیل متی جستجو کرد:
شاگردان از او پرسیدند: چرا علمای دین می‌گویند که نخست الیاس باید بیاید؟ عیسی پاسخ داد: البته که الیاس می‌آید و همه چیز را اصلاح می‌کند. اما به شما می‌گویم که الیاس آمده است، ولی او را نشناختند و هر چه خواستند با وی کردند. به همین‌سان پسر انسان نیز به دست آنان آزار خواهد دید. آنگاه شاگردان دریافتند که دربارۀ یحیی تعمیددهنده با آنها سخن می‌گوید. انجیل متی باب 17 آیات 10 تا 13.
 جبرآئیل فرشته یهوه خدا، زمانی که بر زکریا کاهن در خانه مقدس ظاهر شد تلویحا اشاره کرد که یحیی همان الیاس نبی میباشد:
 او به روح و قدرت الیاس، پیشاپیش خداوند خواهد آمد تا دل پدران را بسوی فرزندان، و عاصیان را بسوی حکمتِ پارسایان بگرداند، تا قومی آماده برای خدمت خداوند فراهم سازد.        انجیل لوقا  باب اول آیه 17.
برای به نتیجه رسیدن این موضوع حال باید به تولد مسیح عیسی از مریم باکره متمرکز شویم. طبق آیات انجیل لوقا مریم باکره 6 ماه پس از باردار شدن الیصابات به مسیح عیسی آبستن شد. همانطوری که قبلا نوشتم بر اساس تقوم یهود اگر شش ماه به جلو برویم احتمالا به ولادت مسیح عیسی میرسیم. حال باید از پانزدهمین روز از ماه نیسان همان ماه اول، به پانزدهمین روز ماه تیشری یعنی همان ماه هفتم برویم. اگر این کار را انجام دهیم دقیقا مصادف با روز اولین عید خیمه ها میشویم پانزدهمین روز از ماه تیشری شروع سومین و آخرین عید سال یهود میباشد که در آن همه ذکور اسرائیل جهت عبادت باید در خانه مقدس در اورشلیم گرد بیایند. به این آیه توجه کنید:
بنی اسرائیل را خطاب کرده بگو در روز پانزدهم این ماه هفتم عید خیمه ها هفت روز برای خداوند خواهد بود.      سفر لاویان باب 23 آیه 34.
برای درک بهتر موضوعات بالا خواهش میکنم به جدول ذیل توجه کنید:

عیسی مسیح
یحیی                           تعمیددهنده
معادل ماه های میلادی و ایرانی             
ماه های یهود       
در 4 ماهگی
تولد یحیی 15 نیسان
مارچ/آوریل -  فروردین
ابیب/نیسان
در 5 ماهگی
- - - -
آوریل/می  - اردیبهشت
زیف/لیعار
در 6 ماهگی
بسته شدن نطفه
می/ژوئن  -  خرداد                      
سیوان
در 7 ماهگی
در 1 ماهگی
ژوئن/جولای – تیر                        
تموز
در 8 ماهگی
در 2 ماهگی
جولای/آگوست  -  مرداد
آب/او
در 9 ماهگی
در 3 ماهگی
آگوست/سپتامبر – شهریور
الول
ولادت عیسی 15 تیشیر
در 4 ماهگی
سپتامبر/اکتبر -  مهر
اتانیان/تیشیر
- - - -
در 5 ماهگی
اکتبر/نوامبر – آبان              
بول/مرهشوان/هشوان   
بسته شدن نطفه
در 6 ماهگی
نوامبر/دسامبر -  آذر
چیسلبو/چسلیو
در 1 ماهگی
در 7 ماهگی
دسامبر/ژانویه -  دی
تبت/شوات
در 2 ماهگی
در 8 ماهگی
ژانویه/فوریه  -  بهمن
شبات/ شوات
در 3 ماهگی
در 9 ماهگی
فوریه/مارچ  -  اسفند
آذار


حال باز برمیگردیم به تولد مسیح عیسی، اشعیاء نبی در مورد ولادت عیسی چنین پیشگویی کرد:
بنابراین خود خداوند به شما آیتی خواهد داد: اینک باکره حامله شده پسری خواهد زایید، و نام او را عمانوئیل خواهد خواند.      کتاب اشعیاء نبی باب 7 آیه 14.
انجیل لوقا در مورد تولد مسیح عیسی چنین میگوید:
و نخستین فرزندش را که پسر بود به‌دنیا آورد. او را در قنداقی پیچید و در آخوری خوابانید، زیرا در مهمانسرا جایی برای‌شان نبود. در آن نواحی، شبانانی بودند که در صحرا بسر می‌بردند و شب‌هنگام از گلۀ خود پاسداری می‌کردند. ناگاه فرشتۀ خداوند بر آن ظاهر شد، و نور جلال خداوند بر گردشان تابید. شبانان سخت وحشت کردند،...اما فرشته به آنان گفت: “مترسید، زیرا بشارتی برای‌تان دارم. خبری بس‌ شادی‌بخش که برای تمامی قوم است: امروز در شهر داوود نجات‌دهنده‌ای برای شما به دنیا آمد. او خداوند مسیح است.              انجیل لوقا باب 2 آیات 7 تا 11.

 
طبق آیات فوق متوجه میشویم که مریم و یوسف به اجبار در یک آخور (طویله) ساکن شدند دو علت برای  نبود جا درمهمانخانه های اورشلیم و مناطق اطراف این شهروجود داشت. علت اول : برای اینکه در آن زمان تمامی ساکن یهودیه به حکم اوغسطس برای نام نویسی به زاده گاه خویش مراجعه کرده بودند و علت دوم : تمامی مردان اسرائیلی برای شرکت در عید خیمه ها به اورشلیم و مناطق اطراف سفر کرده بودند.
همانطوری که خواندیم عید خیمه ها هشت روزطول میکشید به این آیات توجه کنید:
هفت روز هدیه آتشین برای خداوند بگذارنید و در روز هشتم جشن مقدس برای شما باشد و هدیه آتشین برای خداوند بگذارنید این تکمیل عید است هیچ کار از شغل مکنید.
سفر لاویان باب 23 آیه 36.
در روز پانزدهم ماه هفتم چون شما محصول زمین را جمع کرده باشید عید خداوند را هفت روز نگاه دارید در روز اول آرامی سبت خواهد بود و در روز هشتم آرامی سبت.
سفر لاویان باب 23 آیه 39.
همانطوری که همگان میدانند، یهودیان نوزادان پسر را در اسرائیل پس از هفت روز یعنی در روز هشتم طی مراسمی به خدا وقف می کردند و نشانه این وقف برای ایشان ختنه شدن نوزادان پسر بود. نکته جالب توجه عید خیمه ها، عید هشت روزه بوده آن است.
در روز هشتم، چون زمان ختنۀ نوزاد فرا رسید، او را عیسی نام نهادند. این همان نامی بود که فرشته، پیش از قرار گرفتن او در رحمِ مریم، بر وی نهاده بود.       انجیل لوقا  باب 2 آیه 21.
پس بنابراین برای مسیح عیسی در دوره کودکی در روز هشتم از عید خیمه ها که روز آخر عید و روز شبات بود مراسم ختنه برگزار گردید. امروزه یهودیان برای مراسم ختنه عید جداگانه بنام شمینی آتزرت (שמיני עצרת ) برپا میکنند.
 
 دوستان و حق جویان گرامی، ظاهرا با دنبال کردن این موضوع و با تکیه به آیات کتاب مقدس میتوانیم بگویم که مسیح عیسی در روز پانزدهم ماه تیشیر در اولین روز عید خیمه ها ولادت پیدا کرده است و این تاریخ مصادف  با ماه مهر و ماه سپتامبر و اکتبر میلادی است و نه 25 دسامبر میلادی.

برادر شما یوحنا