۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

آیا مسیحیت به وحدانیت خدا عقیده دارند؟ قسمت دوم

 با سلام به عزیزان حق جو،  درعهد جدید گرچه تجلی قابل رویت خدا بیشتر روشن است ولی باید گفت که در عهد عتیق هم رویدادهای وجود دارد که برای یهودیان بسیار سوال برانگیز بوده است.رویدادهای چون ظهور انسانی بر انبیائ برگزیده خدا در آن زمان اتفاق افتاده، و اعمال آن انسان،  این یقین را در ایشان وامیداشت که آن انسان، "خدا" بوده است.

البته باید این را هم متذکر شوم که علمای یهود آن انسان را این چنین توجیه میکردند:  آن یک "فرشته خاص"  خدا بوده و نه فرشته ای همانند فرشتگان دیگر، بلکه فرشته ای که مظهر ذات خدا بوده که به معنایی خاص میشود آن را خدا خواند.

برای مثال میتوان به کشتی گرفتن یعقوب با مردی ناشناس اشاره کرد، که این کشتی از شامگاه تا صبگاه به طول انجامید. زمانی که آن مرد ناشناس میخواست یعقوب را ترک کند و برود یعقوب به او میگوید:

                 "تا مرا برک ندهی ترا رها نخواهم کرد".

و در آخر آن مرد ناشناس یعقوب را برکت میدهد و نام او را  در همان محل از "یعقوب" به "اسرائیل" تغییر داد، و چون یعقوب تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفت، میگوید:

               "من خدا را از روبرو دیدم و جانم رستگار شد".  خواهش میکنم به کتاب پیدایش باب 32 آیات 24 تا 30 مراجعه کنید.

باز در ماجرای دیگری از کتب عهد عتیق،  در کتاب اشعیائ نبی باب 6 آیه 9 به شخصیت مسیح موعود اشاره میشود، که این آیات کمی باعث تعجب و حیرت است چرا که این آیات   اشاره به الوهیت خدا و مظهر او در مسیح موعود میکند. این آیه چنین میفرماید:
     
      " برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده میشود و سلطنت بر دوش او خواهد بود، و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خواهد شد".        کتاب اشعیائ نبی باب 6 آیه 9

در حقیقت میتوان گفت که این آیه یکی از عجیبترین آیات عهد عتیق است چرا که پسری را خدای توان مند  و همچون پدری سرمدی  که  به معنایی "سرمنشا ابدیت" میباشد معرفی میکند.  تمامی این صفات فقط در خدا میباشد و غیر ممکن است که این القاب را برای انسانی به کار ببریم.

چنانکه در بالا اشاره کردیم در عهد جدید تجلی قابل رویت خدا بیشترروشنتر میباشد. در ابتداد میتوان به ظاهر شدن فرشته خدا بر یوسف نامزد مریم باکره اشاره کرد، فرشته خدا به یوسف میگوید:  آنچه در شکم مریم میباشد از جانب انسان نیست بلکه از روح القدس میباشد و این همان مولدی میباشد که اشعیائ نبی نامش را "عمانوئیل" در کتاب خود میخواند. یعنی "خدا با ما"  در حقیقت میتوان اینچنین بیان کرد:  خدایی بود که با انسانها  و در میان انسانها بود.   برای اطلاعات بیشتر به کتب  متی باب دوم و اشعیائ نبی باب 7 : 14 مراجعه کنید.

در روایتهای اناجیل میبینم که مسیح عیسی در سخنان خود با علمای یهود، خود را "پسر خدا" و مساوی با خدا میخواند.

برای نمونه چند مثل را  یادآوری میکنم:

مثلا روزی مسیح عیسی، بیماری را در روز شنبه شفا بخشید،  کاهنان قوم یهود به او اعتراض کردند که چرا در روز شنبه که روز تعطیلی و روز خدا است، این عمل را انجام داده است. مسیح عیسی در پاسخ کاهنان فرمود:
"پدر من تاکنون کار میکند و من هم نیز کار میکنم" و از این سبب کاهنان بر او خشمگین شده و قصد قتل او را گرفتند. چون نه تنها او روز سبت را می شکست، بلکه  خدا را هم پدر خود خطاب کرده و خود را با خدا مسای میپنداشت.
 در مورد دیگری مسیح عیسی فرمود:
 "من و پدر یک هستیم" و در واکنش این سخن یهودیان سنگ برداشته و میخواستند که او را سنگسار کنند. مسیح عیسی در واکنش عمل این یهودیان فرمود:
من از جانب پدر خود کارهای نیک بسیاری انجام دادم شما بسبب کدوم یک از آنها میخواهید مرا سنگسار کنید؟ 
 و ایشان به او گفتند نه به سبب اعمال تو بلکه به سبب کفر گفتن تو، زیرا تو انسان هستی و خود را خدا میدانی. انجیل یوحنا باب  آیات 16 و 17 و همچون باب 10 آیات 30 و 33 و باب 14 آیات 6 تا 9  مراجعه کنید.

در حقیقت آیات بسیار زیاد دیگری در کتب مقدس یافت میشود، که ثابت میکند مسیح عیسی پسر خدا  و یکی از اقنوم تثلیث میباشد.

شاید برای حق جویان گرامی، این سوال پیش بیاید، آیا تثلیث منطقی است؟  در پاسخ این عزیزان باید گفت، یک نکته را هرگز نباید ما فراموش کنیم که ما انسانها مخلوق هستیم پس در نتیجه مخلوق قادر  به درک خالق خود نمیباشد. شعور و درک ما انسانها به واسطه یک مغز صورت میگیرد. آیا درست است که انتظار داشته باشیم این مغز کوچک که خالق آن را درست کرده، خالق نامتناهی را درک کند؟

و در خاتمه باید بگویم: در مسیحیت وحدانیت خدا اینگونه تعریف میشود:    در وحدانیت خدا، هر شخص یعنی "پدر، پسر و روح القدس" به تنهایی کاملا ذات الهی دارند و با دوشخص دیگر از نظر الوهی و ابدیت برابرند. ما درواقع، سه مثلث داریم که روی هم یک مثلث را تشکیل میدهندو این یک راز الهی است.


برادر شما یوحنا




۱۳۹۲ مهر ۹, سه‌شنبه

آیا مسیحیت به وحدانیت خدا عقیده دارند؟ قسمت اول



برای شروع این مبحث لازم دیدم که  از عهد عتیق شروع کنم. 

در کتب عهد عتیق همه صفات که بر وحدانیت خدا و یگانگی او اصرار دارد، تائید دارد، که مهم ترین آنها وحدانیت خدا است. اگر به کتب عهد عتیق و عهد جدید مراجعه کنیم میبینم که همه این نوشته ها بر یگانگی خدا اصرار دارد. 

اگربه نوشته های که از موسی نبی در عهد عتیق توسطه او نگارش شده، توجه داشته باشیم میبنیم که در احکام شهادتین قوم یهود، این واقعه مورد تائید میباشد.

در حقیقت زمانی که امتهای مختلف برای خود خدایان متعددی برگزیده بودند و آنها را پرستش میکردند. 
موسی نبی به قوم خود از قول یهوه خدای اسرائیل چنین فرمود: 
                           
 ای اسرائیل، بشنو! یهوه خدای ما، یهوه خدای واحد است، پس یهوه، خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت محبت نما.            کتاب تثنیه باب 6 آیات 4 و 5

آیات متعددی در عهد عتیق یافت میشود که ثابت میکند قوم خدا به یگانگی خدا اعتقاد کامل داشتند. در کتاب اشعیاء نبی که 700 سال قبل از مسیح به رشته تحریر در آمده این چنین نوشته شده است:
                           
                  خداوند قادر متعاد که پادشاه اسرائیل است چنین میفرماید: من ابتدا و انتها هستم و به غیر من خدای نیست.      اشعیائ نبی باب 44 آیه 6

این فقط دو نمونه از آیات است که ثابت میکند در عهد عتیق  قوم خدا به یگانگی خالق مطلق ایمان داشتند.

در عهد جدید هم میبینم که عیسی مسیح و شاگردانش، بر این موضوع  تائید داشتند. در انجیل مرقس باب 12 

آیات 29 و 30 زمانی که یکی از علمای یهود از مسیح عیسی در مورد بزرگترین احکام خدا سوال کرد، چنین پاسخ گرفت:
         
 اول احکام خدا این است، بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما خدای واحد است....   و در رساله اول قرنتیان باب 6 آیه 8، پولس رسول چنین میگوید: ما را یک خدا است، یعنی پدر که همه چیز از اوست و ما برای او هستیم، و یک خداوند، یعنی عیسی مسیح که همه چیز از اوست و ما از او هستیم.

البته در این رابطه آیات بی شمار زیادی در کتب مقدس موجود میباشد که بر این موضوع اصرار دارد. پس با توجه به این آیات به ما ثابت میشود که خدای ما، یک خدای حقیقی و یگانه است، و در این رابطه شکی باقی نمیماند.

شاید سوالی برای خوانندگان عزیز و حق جویان گرامی پیش بیاید که اگر مسیحیان به یک خدا واحد حقیقی اعتقاد دارند پس موضوع تثلیث در مسیحیت چیست؟

در پاسخ به این سوال باید گفت: تثلیث در زبان عربی به معنایی "ثلاثه" که در فارسی باید آن را سه تایی تعبیر کرد. پس بنابرین تثلیث در مسیحیت یعنی سه بخش کردن، که قائل برسه گانگی در الوهیت.شدن میباشد.

اگر بخواهیم تثلیث را از نظرکلام خدا  تعریف کینم باید اینگونه آن را بازگو کنیم: 
         
 1- خدای نیست جز یک خدای واحد حقیقی

2- اب، ابن و روح القدس هر کدوم به طور کامل یک و ابدی  است.               

3- پدر، پسر و روح القدس هر کدوم شخصیتی متمایزی از یکی دیگر است.

البته باید این را هم اضافه کنیم که خدای تثلیث قابل تجزیه نیست، و هر سه هم ذات هستند.  یعنی نمیتوان گفت که خدای پدر، پسر و روح القدس هر کدوم یک سوم تمامیت خداست.

تعریف دیگری که از تثلیث میتوان بیان کرد به این گونه است:

 خدای واحد، که در درون خود دارای سه شخص است و هر سه یک خدا است. و هیج یک از دیگری کمتر و یا بیشتر نیست. اما این سه شخص، سه خدا نیستند بلکه یک خدا واحد است.

 در ضمن هر یک از این سه شخص، برای خود وجودی مستقل است. و باید این را هم اضافه کنیم که 

منظور از تثلیث اینطور نیست که خدا خود را گاهی پدر، پسر و یا گاهی روح القدس تجلی سازد.

ادامه دارد....


برادر شما  یوحنا