۱۳۹۱ تیر ۴, یکشنبه

دلایل صحت مسیحیت قسمت اول


سوالی که دوستان عزیز و حق جویان گرامی، ممکن است از خود به پرسند این است: چرا باید باور کنیم که مسیحیت حقیقت است؟ این سوال حق همه عزیزان میباشد. در حقیقت این سوال را باید هر کسی که به چیزی اعتقاد دارد باید از خودش سوال کند.
یک شخص بی خدا و یا به قول معروف کافر به خدا، که به او عقیده ندارد، هم در حقیقت احتیاج دارد که این سوال را از خود بپرسد. اگر خدا وجود ندارد چطور جهان بوجود آمده است؟ یک بوادئی هم  باید از خود بپرسد، چه درکی وجود دارد که بودا متمایز و بر دیگران برتری دارد؟ چطور باید بدانم هندو و بودا حقیقت است؟ دوستان مسلمان هم باید از خود بپرسند آیا محمد مکاشفه را از جبرئیل فرشته خداوند دریافت کرده است؟
چرا باید ما از خود اینچنین سوالاتی بکنیم؟ در پاسخ به این سوالات باید گفت اگر چیزی را که ما به آن اعتقاد داریم درست است، شاید اشتباه باشد.
شخص بیخدا و کافر که زندگی خودش را خودش کنترل میکند، ممکن است در انتها مجبور شود فکر کند که چرا در جستجوی خدا نبوده و این کار را انجام نداده است.
یک بودائی هم که مطمئن بوده شانس بی پایانی از طریق تناسخ به او داده شده است، ممکن است به این حقیقت برسد که فقط یک زندگی جود داشته و مسلما بعد از مرگ خیلی دیر خواهد بود.

و یا یک مسلمان که به محمد ایمان داشته و مرگ مسیح عیسی را بر روی صلیب باور نداشته، ممکن است بعد از مرگ به این باور برسد که عیسی مسیح بر روی صلیب تنها امید آنها برای نحات بوده است.
دوستان و حق جویان گرامی، دلایل و مدرک ماورالطبیعه وجود دارد که ثابت میکند کتاب انجیل با تمامی کتب نوشته شده بر روی زمین متفاوت است. این کتاب دقیقا یک مجموعه از کتب عهد عتیق به زبانهای عبری و آرامی و عهد جدید به زبان یونانی میباشد.
برای اطلاعات بیشتر به کتاب دانیال نبی باب 2 تا باب 7 مراجعه کنید.
این چیزی است که جدا میکند کتاب انجیل را از بقیه کتب موجود با توجه به ماورا الطبیعه بودن و شواهدی که در بابهای آن نهفته شده است.
ماورا الطبیعه کتاب مقدس  بدان معنی است که آن فراتر از این دنیای طبیعی است، مرگ یک چیز طبیعی است برای همه ما، برگشتن از دنیای پس از مرگ به زندگی دوباره یک فوق طبیعی است، فراتر از این دنیای طبیعی است.
دوستان  حق جویان گرامی، زمانیکه عیسی مسیح یه این دنیا آمد، او فقط ادعای مسیحیت نکرد، بلکه پسر بودن خدا بودن را از طریق مسائل ماورا الطبیعه تشریح کرد که او چه کسی است. عیسی مسیح انسانها را از مرگ به زندگی برگرداند،  دریا طوفانی را آرام کرد، نابینا و ناشنوا و فلج را شفا داد. او این کارها را انجام داد تا به انسانها نشان بدهد او پسر خداست.
اگر دوستان و حق جویان گرامی، به این شواهد نگاه کنند بیشتر به وجود مسیح پی خواهند برد تا چیزی که در دو هزار سال پیش وجود داشته است. قبل از به دنیا آمدن مسیح به این دنیا، خدا از طریق پیامبرانش مشخصات مسیح را برای همه معلوم کرده بود. در حقیقت خدا ماورا الطبیعه بودن انجیل را با بیان حوادثی که اتفاق نیافتادند بیان و تشریح میکند.
این موضوع ما را بیاد کتاب اشعیاء نبی در باب 46 آیات 9 و 10 میاندازد.
چیزهای اول را از زمان قدیم بیاد آورید زیرا من قادر مطلق هستم و دیگری نیست خدا هستم و نظیر من نی* آخر را از ابتداد و آنچه را که واقع نشده از قدیم بیان میکنم و میگویم که اراده من برقرار خواهد ماند و تمامی مسرت خویشرا بجا خواهم آورد.
و همچنین در باب 48 آیات 3 تا5 کتاب اشعیاء نبی آمده است:
چیزهای اول را از قدیم اخبار کردم و از دهان من صادر شده آنها را اعلام نمودم بغته بعمل آوردم و واقع شد* چونکه دانستم که تو سخت دل هستی و گردنت بند آهنین و پیشانی تو برنجین است* بنابرین ترا از قدیم مخبر ساختم و قبل از وقوع ارا اعلام نمودم مباد بگوئی که بت من آنها را بجا آورده و بت و صنم ریخته شده من آنها را امر فرموده است.
در این قسمت مدارک فوق بشر بودن مسیح عیسی را بررسی میکنیم.
قبل از آمدن مسیح عیسی بر روی زمین موارد مربوط به مرگ وی و انگار شدنش گفته شده است. عیسی مسیح توسط قوم اسرائیل همانگونه که در دست نوشته ها موجود است، انکار شد.
پیامبران عهد عتیق مواردی را در مورد مرگ عیسی. مسیح به ما گفتند، که چطور مردم خودش یعنی (قوم اسرائیل) بار اول او را قبول نخواهند کرد ولی مرتبه دوم او را خواهند پذیرفت. در کتاب اشعیاء نبی انکار شدن مسیح عیسی را هفتصد سال قبل از تولدش و مرگ را نشان میدهد. به این آیات توجه کنید:
اینک بنده من با عقل رفتار خواهد کرد و عالی و رفیع و بسیار بلند خواهد شد.
اشعیائ نبی باب 52 آیه 13.
بنابرین او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد نمود بجهه اینکه جان خود را بمرگ ریخت و از خطاکاران محسوب شد و گناهان بسیاری را بر خود گرفت و برای خطاکاران شفاعت نمود.
اشعیائ نبی باب 53 آیه 12.
خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غمهای و رنج دیده و مثل کسیکه رویها را ازاو بپوشانند و خوار شده که او را بحساب نیاوردند.
اشعیائ نبی باب 53 آیه 3.
او مظلوم شد اما تواضع نموده دهان خود  را نگشود مثل بره که برای ذبح میبرد و مانند گوسفندیکه نزد پشم برنده اش بی زبان است همچنان  دهان خود را نگشود* از ظلم و از داوری گرفته شد و از طبقه او تفکر نمود که او از زمین زندگان منقطع شد و بجهه گناه قوم من مضروب گردید* و قبر او را با شریران تعیین نمودند و بعد از مردنش با دولتمندان هر چند هیچ ظلم نکرد و در دهان وی حیله نبود.
کتاب اشعیائ نبی باب 53 آیات 7 تا 9.
در مرحله دوم کتب انبیاء قبل از تولد مسیح عیسی محل تولد او را به ما گفتند. پیامبران عهد قدیم محل تولد مسیح را اعلام و محل تولد او را تائید کردند. در حقیقت محل تولد مسیح با تمام جزئیات مکان مورد نظر که مسیح عیسی در کدوم شهر بدنیا بیاید آمده است. در حقیقت احتمال اینکه شخص دیگری بر روی کره زمین مسیح باشد با درصدی معادل 99%.99 از بین میرود.
و تو ای بیت لحم افراتم اگرچه در هزاره های یهودا کوچک هستی از تو برای من کسی بیرون خواهد آمد که بر قوم من اسرائیل حکمرانی خواهد نمود و طلوعهای او از قدیم و از ایام ازل بوده است.     میکاه نبی باب 5 آیه 2.
در مرحله سوم کتب انبیاء قبل از آمدن مسیح عیسی بر روی زمین پیشگوئی کردند که او به صلیب کشیده خواهد شد و حتی انکار خواهد شد. در حقیقت به صلیب کشیده شدن مسیح عیسی یکی از نشانه های هویت او است. داوود نبی و پادشاه بنی اسرائیل هزار سال قبل از تولد مسیح عیسی مصلوب شدن او را در کتاب مزامیر خود تشریح میکند به ایت آیات در کتاب مزامیر توجه کنید:
زیرا سکان دور مرا گرفته اند جماعت اشرار مرا احاطه کرده دستها و پایهای مرا سفته اند* همه استخوانهای خود را میشمارم ایشان بمن چشم دوخته مینگرند* رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند.
مزامیز باب 22 آیات 16 تا 18.
و همچون  ذکریا نبی 520 سال قبل از تولد مسیح عیسی جنین متذکر شد:
و بر خاندان داود و بر ساکنان اورشلیم روح فیض و تضرعات را خواهم ریخت و برمن که نیزه زده اند خواهند نگریست و برای من مثل نوحه گری برای پسر یگانه خود نوحه گری خواهند نمود و مانند کسیکه برای نخسنزاده خویش ماتم گیرد برای من ماتم تلخ خواهند گرفت.
زکریا نبی باب 12 آیه 10.
پایان قسمت اول ادامه دارد....
برادر شما یوحنا

۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

آیا همه پیامبران گناه کار هستند؟

شاید این سوال برای دوستان مسلمان بسیار مهم و یا حتی غیرقابل تصور. برای همین دوستان مسلمان عزیز  بدون آگاهی قبلی، مسیحیت را تحریف شده میدانند و  مطالعه کتاب‌مقدس را از سایتهای اسلامی دنبال میکنند.


و بدنبال مطلبی برای محکومیت مسیحیت  بدون مطالعه کتاب مقدس هستند. این دوستان  با جهان‌بینی اسلامی‌ای که در ذهن خود دارند، معتقدند که پیامبران مصون از خطا و معصوم‌اند،و هرگز انبیاء خدا نباید خطاکار باشند.  در حالی که طبق جهان‌بینی کتاب‌مقدس چنین چیزی مطرح نیست. این دوستان می‌پرسند چرا در کتاب‌مقدس آمده که (پیامبران) همانند هارون و لوط و داوود و سلیمان گناهان فجیعی مرتکب شدند؟ در این مقاله کوتاه، در این زمینه در مورد جهان‌بینی کتاب‌مقدس مطلب نوشته میشود.
نخست و پیش از هر چیز باید توجه داشته باشیم که طبق تعلیم کتاب‌مقدس، تمامی انسانها که از نسل آدم و حوا هستند، چه به‌لحاظ ارثی و چه به‌لحاظ عملی، گناهکار هستند، حتی اگر کسی به پیامبری هم مبعوث شده باشند. در جهان‌بینی کتاب‌مقدس، هیچ بشری از نسل آدم و حوا معصوم نیست. در این میان، تنها  مسیح عیسی معصوم و مصون از گناه بود، چرا که او از لحاظ پدری از نسل آدم و حوا نبود، بلکه نطفه او را خدا به وسیله روح القدس در رحم مریم مقدس قرار داد.
 کلام خدا میگوید: عیسی خلقت دوم خدا بود. از این رو است که پولس رسول، او را (آدم آخر) و (انسان دوم) نامید. خواهش میکنم به رساله اول قرنتیان باب 15 آیات 45 تا 47 توجه کنید:
چنانکه نوشته شده است: «انسانِ اوّل، یعنی آدم، نفْسِ زنده گشت»؛ آدمِ آخر، روحِ حیات‌بخش شد.*ولی روحانی اوّل نیامد بلکه نفسانی آمد، و پس از آن روحانی.*انسانِ اوّل از زمین است و خاکی؛ انسانِ دوّم از آسمان است.
 به همین دلیل است که پولس رسول در بحثی مفصل در بابهای اول تا سوم رساله به رومیان میگوید: همۀ انسان‌ها گرفتار گناه به‌شمار میآیند و در آخر می‌فرماید:
(همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا قاصرند .) رساله به رومیان باب 3 آیه 23.
پس در نتیجه همه انسان‌ها، از جمله انبیا و مردان بزرگ خدا، نیاز به فیض نجات‌بخش خدا در عیسی مسیح دارند.
دوم، باید توجه داشت که کتاب‌مقدس داستان قوم اسرائیل است. در نتیجه، تمام انبیایی که ذکر آنان را شنیده‌ایم و نزد ما معروف می‌باشند، جزو این قوم می‌باشند و باید جایگاه آنان را در این چارچوب، بر اساس کتاب‌مقدس، تشخیص داد. آنها هیچ یک، به جز حضرت موسی، پیامبر به معنی واقعی کلمه نبودند. برای مثال، لوط در کتاب‌مقدس، پیامبر نیست. او صرفا  برادرزاده حضرت ابراهیم بود که از قضا سکونت در شهری فاسد را به زندگی مشترک با عموی خود ترجیح داد. اگر ذکری از او در کتاب‌مقدس آمده، به این دلیل است که از او دو نسل به‌وجود آمد که هر دو دشمنان قسم‌خورده قوم اسرائیل بودند. یا مثلا: هارون شخصا نبی نبود. او برادر موسی و معاون او بود. داوود و سلیمان در وهله اول، پادشاهان اسرائیل بودند نه پیامبر قومی خاص. کتاب‌مقدس به‌ صراحت به فراز و نشیبهای روحانی زندگی ایشان اشاره می‌کند.
سوم آنکه کتاب‌مقدس هیچ انسانی را با عینک یوحنا‌گرایانه نگاه نمی‌کند. همه انسان‌ها صرف نظر از مقام روحانی خود، بشر هستند و جایزالخطا. هیچ انسانی معصوم نیست، حتی انبیای کتاب‌مقدس، ولی چنانکه قبل گفتیم تنها عیسی مسیح معصوم و انسانی کامل بود، آن هم بنا به دلیلی که در بالا به آن اشاره کردیم. کتاب‌مقدس دیدی واقع‌بینانه به انسان دارد، نه دیدی ایده‌آلی. پس جای تعجب نیست که می‌بینیم کتاب‌مقدس هم به نقاط قوت ایشان اشاره می‌کند و هم به نقاط ضعفشان. همه ما نیاز داریم فیض خدا را در تنها نجات دهنده عالم  عیسی مسیح دریافت کنیم و رستگار شویم.

برادر شما یوحنا