۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

آیا همه پیامبران گناه کار هستند؟

شاید این سوال برای دوستان مسلمان بسیار مهم و یا حتی غیرقابل تصور. برای همین دوستان مسلمان عزیز  بدون آگاهی قبلی، مسیحیت را تحریف شده میدانند و  مطالعه کتاب‌مقدس را از سایتهای اسلامی دنبال میکنند.


و بدنبال مطلبی برای محکومیت مسیحیت  بدون مطالعه کتاب مقدس هستند. این دوستان  با جهان‌بینی اسلامی‌ای که در ذهن خود دارند، معتقدند که پیامبران مصون از خطا و معصوم‌اند،و هرگز انبیاء خدا نباید خطاکار باشند.  در حالی که طبق جهان‌بینی کتاب‌مقدس چنین چیزی مطرح نیست. این دوستان می‌پرسند چرا در کتاب‌مقدس آمده که (پیامبران) همانند هارون و لوط و داوود و سلیمان گناهان فجیعی مرتکب شدند؟ در این مقاله کوتاه، در این زمینه در مورد جهان‌بینی کتاب‌مقدس مطلب نوشته میشود.
نخست و پیش از هر چیز باید توجه داشته باشیم که طبق تعلیم کتاب‌مقدس، تمامی انسانها که از نسل آدم و حوا هستند، چه به‌لحاظ ارثی و چه به‌لحاظ عملی، گناهکار هستند، حتی اگر کسی به پیامبری هم مبعوث شده باشند. در جهان‌بینی کتاب‌مقدس، هیچ بشری از نسل آدم و حوا معصوم نیست. در این میان، تنها  مسیح عیسی معصوم و مصون از گناه بود، چرا که او از لحاظ پدری از نسل آدم و حوا نبود، بلکه نطفه او را خدا به وسیله روح القدس در رحم مریم مقدس قرار داد.
 کلام خدا میگوید: عیسی خلقت دوم خدا بود. از این رو است که پولس رسول، او را (آدم آخر) و (انسان دوم) نامید. خواهش میکنم به رساله اول قرنتیان باب 15 آیات 45 تا 47 توجه کنید:
چنانکه نوشته شده است: «انسانِ اوّل، یعنی آدم، نفْسِ زنده گشت»؛ آدمِ آخر، روحِ حیات‌بخش شد.*ولی روحانی اوّل نیامد بلکه نفسانی آمد، و پس از آن روحانی.*انسانِ اوّل از زمین است و خاکی؛ انسانِ دوّم از آسمان است.
 به همین دلیل است که پولس رسول در بحثی مفصل در بابهای اول تا سوم رساله به رومیان میگوید: همۀ انسان‌ها گرفتار گناه به‌شمار میآیند و در آخر می‌فرماید:
(همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا قاصرند .) رساله به رومیان باب 3 آیه 23.
پس در نتیجه همه انسان‌ها، از جمله انبیا و مردان بزرگ خدا، نیاز به فیض نجات‌بخش خدا در عیسی مسیح دارند.
دوم، باید توجه داشت که کتاب‌مقدس داستان قوم اسرائیل است. در نتیجه، تمام انبیایی که ذکر آنان را شنیده‌ایم و نزد ما معروف می‌باشند، جزو این قوم می‌باشند و باید جایگاه آنان را در این چارچوب، بر اساس کتاب‌مقدس، تشخیص داد. آنها هیچ یک، به جز حضرت موسی، پیامبر به معنی واقعی کلمه نبودند. برای مثال، لوط در کتاب‌مقدس، پیامبر نیست. او صرفا  برادرزاده حضرت ابراهیم بود که از قضا سکونت در شهری فاسد را به زندگی مشترک با عموی خود ترجیح داد. اگر ذکری از او در کتاب‌مقدس آمده، به این دلیل است که از او دو نسل به‌وجود آمد که هر دو دشمنان قسم‌خورده قوم اسرائیل بودند. یا مثلا: هارون شخصا نبی نبود. او برادر موسی و معاون او بود. داوود و سلیمان در وهله اول، پادشاهان اسرائیل بودند نه پیامبر قومی خاص. کتاب‌مقدس به‌ صراحت به فراز و نشیبهای روحانی زندگی ایشان اشاره می‌کند.
سوم آنکه کتاب‌مقدس هیچ انسانی را با عینک یوحنا‌گرایانه نگاه نمی‌کند. همه انسان‌ها صرف نظر از مقام روحانی خود، بشر هستند و جایزالخطا. هیچ انسانی معصوم نیست، حتی انبیای کتاب‌مقدس، ولی چنانکه قبل گفتیم تنها عیسی مسیح معصوم و انسانی کامل بود، آن هم بنا به دلیلی که در بالا به آن اشاره کردیم. کتاب‌مقدس دیدی واقع‌بینانه به انسان دارد، نه دیدی ایده‌آلی. پس جای تعجب نیست که می‌بینیم کتاب‌مقدس هم به نقاط قوت ایشان اشاره می‌کند و هم به نقاط ضعفشان. همه ما نیاز داریم فیض خدا را در تنها نجات دهنده عالم  عیسی مسیح دریافت کنیم و رستگار شویم.

برادر شما یوحنا

هیچ نظری موجود نیست: