۱۳۹۱ فروردین ۴, جمعه

چرا مسلمان نیستم؟ قسمت هشتم

دوست عزیز، اگر شما امروز برای اولین بار  به این مقاله نظر میاندازید. پشنهاد میکنم برای دنباله کردن این موضوع به قسمت اول این مقاله یعنی (چرا مسلمان نیستم قسمت اول) مراجعه کنید.  موفق باشید.
 
 اگر عزیزان  قسمتهای گذشته این مقاله را دنبال کرده باشند متوجه این موضوع شدند که تاکنون در مورد موارد تاریخی و پیدایش قرآن نوشته شد. اما  در این مقاله میخواهیم در مورد موضوعات اخلاقی قرآن تحقیق و تفحص کنیم.
سوالاتی را میخواهیم در مورد این موضوعات مطرح کنیم که شاید تاکنون در ذهن دوستان مسلمان و یا غیر مسلمان خطور کرده باشد.  سوالات در مورد قرآن زیاد است کتابی که مدعی است از طرف خداست و برای کل بشریت آمده تا آنها را رستگار کند.
در همین ابتدا به مورد موضوع زن در قرآن میپردازیم. موضوع بسیار حساس برای دوستان مسلمان و غیر مسلمان است. امیدورام دوستان مسلمان این مقاله را به حساب نقد قرآن بگذارند و آن را بی احترامی و یا تمسخر به قرآن نپندارند. امیدوارم همه عزیزان یاد بگیرند نقد کردند به معنای دعوا و بی احترام نیست و بجای این نوع تفکر در پی پاسخ صحیح سوالات مطرح شده باشند.
در این مقاله من سعی میکنم موضوع زن در اسلام را از سایت معروف:
کنم که در این مقاله مورد استفاده قرار گرفته شده است.
در این مقاله سعی میشود از آیات قرآن و احادیث اسلامی برای این موضوع استفاده شود.
زمانی که در مورد موضوع زن در اسلام با عزیزان مسلمان صحبت میشود. آنها بلافاصله میگویند که زن هم در دنیای غرب همانند یک کالا میباشد. در غرب به اسم آزادی از زن استفاده تجاری میشود و......
در همینجا به این عزیزان میگویم صحبت شما کاملا درست میباشد. من در این جا نیامدم تا از دنیای غرب دفاع کنم بلکه هدف این مقاله بررسی قرآن و موضوعات اندرون این کتاب میباشد. و باز این را یادآوری میکنم که خیلی از عزیزان تصور میکنند که دنیای غرب دنیای مسیحیت میباشد. اگر چنین تصوری دارید باید بگویم در غرب بیش از 60% مخصوصا اروپا اصلا دین ندارند و با مذهب فاصله دارند. و زن در غرب نماینده مسیحیت نیست چرا که کتب مقدس هرگز زن را کالا و یا جنسی تجاری تصور نمیکند و این عمل را کاملا شیطانی میداند.
در همین ابتدا به سوره البقره آیه 223 میرویم. خواهش میکنم به این آیه توجه کنید:
نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ
وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿223﴾
ترجمه آیه به فارسی:
زنان شما كشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد به كشتزار خود
[در]آييد و آنها را براى خودتان مقدم داريد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار
خواهيد كرد و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده (223)
در مورد این آیه احادیث بسیاری در قرآن موجود میباشد که در اینجا میتوان به کتاب
صحیح البخاری و صحیح مسلم اشاره کرد.
در این کتب و کتاب اسباب النزول  که تفسیر کننده آیات قرآن است در مورد این آیه میگوید: سبب آمدن این آیه بر پیامبر اسلام این بود که در آن زمان سوالات زیادی در رابطه جنسی مرد با زن مطرح بود.  برای مثال این کتب اشاره میکنند: نزدیکی از طریق معقد زن درست است یا خیر؟
که این آیه نازل میشود و میگوید: زنهای شما کشتزار شما هستند و شما از هر طریق که بخواهید میتوانید این عمل (دخول) را انجام دهید. سوالی که در این رابطه مطرح میشود این است:
آیا رابطه عاشقانه زن و شوهر میتواند زن را به یک کشتزار تشبیه کند؟
 تشبیه شدن زن برای مردان به یک مزرعه آیا این میتواند رابطه عاشقانه باشد؟
آیا این متیواند یک احترام خوبی برای زن در اسلام باشد؟
دراحادیث اسلامی در کتب البخاری و صحیح مسلم آمده است:     هر گاه مردی بخواهد با
زن خود نزدیکی کند و آن زن نخواهد تمامی فرشتگان آسمان آن زن را نفرین میکنند. و
چنین حدیث آمده که همیشه زنها باید مطیع دستورات شوهران خود در امور جنسی باشند.
شاید در اینجا دوستی پیدا شود و بگوید شما در مورد پیدایش قرآن مقاله مینویسید چرا به
روایت اسلامی مراجع میکنید. در پاسخ این پرسش باید بگوید در دنیا اسلام و فقه اسلامی
روایات، آیات قرآن را کاملا میکنند و بدون روایات آیات قرآن جواب گوی مسائل امت
مسلمین نیست. چرا که در کل قران فقط 80 آیه در مورد مسائل فقه اسلامی سخن میگوید
و نه بیشتر.
 پس در نتیجه روایت اسلامی و فرهنگ زندگی اولیه پیامبر اسلام رابطه مستقیمی بر زنان
و مسائل اسلامی در امت اسلامی دارد.
حال خواهش میکنم به قسمت آخر آیه 228 از سوره البقره  توجه کنید:
وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكُيمٌ ﴿228﴾
ترجمه آیه به فارسی:
و مردان از آنان {زنان} برترى دارند و خداوند توانا و حكيم است (228)

در روایات اسلامی از علی {امام شیعیان} روایت شده: که یکی از دلایل برتری مردان بر
زنان عادت خونی ماهانه آنها است.
روایات دیگری است که میگوید: عقل زنان ناقص و ....
در صحیفه البخاری روایت شده که پیامبر اسلام محمد روایت کرده که بیشتر اهل جهنم
زنان هستند. در این رابطه از پیامبر سوال شده چرا بیشتر اهل جهنم زنان هستند او
میگوید: برای اینکه آنها  نسبت به شوهران خود ناشکر بودند. در دنیا اسلام روایتهای
زیادی وجود دارد که مقام زن را پایین تر از مردان میداند. برای نمونه میتواند به دو آیه
فوق  از قرآن توجه کرد. البته در کشورهای اسلام و ایران مرد سالاری قابل لمس
میباشد.
به سوره النساء آیه 11 از قرآن میرویم. این سوره در رابطه با ارث زنان میباشد.
يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَيْنِ
ترجمه آیه به فارسی:
 خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى‏كند سهم پسر چون سهم دو دختر است.

آیا واقعا میتواند گفت در قرن بیستم و یکم هنوز این عادلانه است که ارث مردان بیشتر از
زنان باشد؟ اگر پاسخ شما خیر است پس باید نتیجه گرفت قرآن نمیتواند کتابی برای همه
دوره های بشتریت باشد.
به سوره البقره آیه 282 میرویم در مورد شهادت دادن زنان است که شهادت زنان نصف
شهادت دادن مردان است. به آیه توجه کنید:
وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ
الشُّهَدَاء
ترجمه آیه به فارسی:
شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن‏، از
ميان گواهانى كه (به عدالت آنان‏) رضايت داريد (گواه بگيريد)،

در صحیفه البخاری آمده است: که از پیامبر اسلام سوال شده چرا شهادت زنان نصف
شهادت مردان است و او میگوید: بخاطر کمبود عقل زنان است.
به آیه 230 از همین سوره میرویم در مورد طلاق گرفتن زنان است.
فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا
إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿230﴾
ترجمه به فارسی:
و اگر [شوهر براى بار سوم] او را طلاق گفت پس از آن ديگر [آن زن] براى او حلال
نيست تا اينكه با شوهرى غير از او ازدواج كند [و با او همخوابگى نمايد]...
در این رابطه هر چه دوستان و مفسران اسلامی بخواهند برای این موضوع دلیل بیاورند
نمیتوان موضوع غیر اخلاقی را از صورت مسئله حذف کرد.
به سوره النساء آیه 24 میرویم:
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ....
ترجمه به فارسی:
زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى كه مالك آنان شده‏ايد [اين]
فريضه الهى است.....
در این آیه میبینم که قرآن برای زنانی که به اسارت دربیایند استثنای قائل شده است و آنها
را همانند کالای جنسی تصور کرده است. یعنی اگر زنانی را به اسارت گرفتید حال این
زنان چه شوهر داشته باشند و چه نباشند شما مالک آنها هستید و هر کاری که دوست دارید
با آنها از لحاظ جنسی انجام دهید.
در این رابطه آیات دیگر در قرآن است که این موضوع را تائید میکند به سوره المومنون
آیه 6 مراجعه کنید.
إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿6﴾
ترجمه آیه به فارسی:
مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‏اند كه در اين صورت بر آنان
نكوهشى نيست (6)
و همچون در سوره المعارج
إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿30﴾
ترجمه آیه به فارسی:
مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت] مورد نكوهش نيستند (30)

این موضوعات اخلاقی  یکی از مشکلاتی است که برای خود مسلمین سوال برانگیزه
است. هنوز فقه های اسلامی در این زمان بردگی را برای این زمان قانونی میدانند.
در دنیای امروز این موضوع یکی از مشکلات بشریت است که اسلام و قرآن بر آن
مهر تائید میزد. شاید اگر در قرن هفتم اگر در شبه جزیره عرب بردگی رایج بوده در
مقابل آن زمان در خیلی از کشورهای و فرهنگ ها  دنیا  این مسئله رایج بوده اما امروزه
در قرن بیستم و یکم ما نمیتوانم بردگی را قبول کنیم و بگویم: این را خدا در حال حاضر
از ما میخواهد و زنان برده را به اسارت در بیاوریم و با اسیر زن چه شوهر دار و چه بی
شوهررابطه جنسی بر قرار کنیم.
آیا این موضوع میتواند یک موضوع انسانی و خدای باشد؟
ولی متاسفانه مسلمین میگویند چون این موضوع در قرآن قید شده پس کسی نمیتواند آن را
رد کند.
در احادیث اسلامی آمده است. پیامبر اسلام محمد در جنگی که میان او و قبیله سوم یهودی
اتفاق افتاد. پیامبر اسلام دستور میدهد همه مردان این قبیله را گردن بزنند که این احادیث
تعداد کسانی که گردن زده شدند را بین 600 تا 900 نفر بیان میکنند و این اتفاق در شهر
مدینه رخ داد این احادیث طبق گفته ابن اسحاق در کتاب احادیث او نوشته شده است. او
میگوید:  در این جنگ پیامبر اسلام محمد، زنی زیبا رو دختر رئیس قبیله را برای خود
بتصرف در میآورد. در این احادیث آمده که پیامبر اسلام محمد اشتیاق زیادی داشت که با
این زن در همان روز اول اسارت همبستر شود. اما آن زن به اسارت در آمده از او
میخواهد که ازهمبستر شدن در شب اول اسارت، محمد پیامبر اسلام از او بگذرد تا بتواند
به عزاداری پدرش بپردازد.
در روایتهای اسلامی آمده است که عایشه زن پیامبر اسلام بر زبیای آن زن بسیار حسادت
کرده است.
 ( این جا دارد به دوستانی که اصرار دارند و میگویند.  پیامبر اسلام همیشه سعی کرده
زنان بیوه و سال خورده را برای محافظت به عقد خود در میآورده است باید گفت که
احادیث اسلامی در این رابطه چیزهای دیگری به ما نشان میدهند.)
پس در اینجا میبینم که پیامبر اسلام محمد خود این موضوع را در اسلام رواج داده است تا
مسلمانان بتوانند با زنان به اسارت در آمده همبستر شوند حتی اگر این زنان قبل از اسارت
ازدواج کرده باشند.
مسئله دیگر اخلاقی در اسلام  چند همسرداری  { تعدد الزوجات } در اسلام است خواهش
میکنم به این آیه در سوره النساء توجه کنید:

وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ
خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ ﴿3﴾

ترجمه آیه به فارسی:
و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند
افتاد دو دو سه سه چهار چهار به زنى گيريد پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد به
يك [زن آزاد] يا به آنچه [از كنيزان] مالك شده‏ايد [اكتفا كنيد]  (3)

این یکی از  نا برابری های است که اسلام بر آن تاکید دارد. که باز در احادیث اسلام بر
قدرت جنسی پیامبر با زنان زیاد تاکید شده است.  در اینجا زمانی که به عنوان یک انسان
و نه از لحاظ الهیاتی و ایمانی به انجیل نگاه میکنم میبینم که انجیل در افسسیان تاکید
میکند:
ای مردان زنان خود را همانند کلیسای خداوند محبت و دوست بدارید و باز تاکید میکند که
مرد فقط باید یک زن برای خود اختیار کند و بعد از ازدواج آن مرد با آن زن یکی خواهند
شد.  برای همین خدا را شاکر هستم که حقیقت را میتوان با کمی تحقیق پیدا کرد. جلال بر
نام خداوند.
 چنانکه در  قرآن آمده است: یک مرد میتواند تا چهار زن برای خود اختیار کند اما باز
قرآن در مورد پیامبر اسلام محمد یک پرانتز باز میکند و برای او استثناء قایل میشود و او
را بیشتر از آنچه گفته است اختیارمیدهد. به این سوره  توجه کنید: سوره الاحزاب آیه 50.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ
وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن
وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا
فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿50﴾
ترجمه آیه به فارسی:
اى پيامبر ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را داده‏اى حلال كرديم و [كنيزانى] را
كه خدا از غنيمت جنگى در ملک تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمه‏هايت
و دختران دايى تو و دختران خاله‏هايت كه با تو مهاجرت كرده‏اند و زن مؤمنى كه خود را
به پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد ويژه توست
 نه ديگرمؤمنان ما نيك مى‏دانيم كه در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر كرده‏ايم تا
براى تو مشكلى [جنسی] پيش نيايد و خدا همواره آمرزنده مهربان است (50)

امیدوارم دوستان خودشان به این آیه توجه  و خود قضاوت کنند که آیا خداوند میتواند
این چنین به کسی که ادعای پیامبری دارد پیشنهاد سیرشدن جنسی دهد؟
جالب اینجاست دو آیه بعد از آیه 50 در همین سوره خدا به پیامبراسلام میگوید دیگر برای
تو کافیست و از زن گرفتند اجتناب کن:
لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ
وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا ﴿52﴾
ترجمه آیه به فارسی:
از اين پس ديگر [گرفتن] زنان و نيز اينكه به جاى آنان زنان ديگرى بر تو حلال نيست
هر چند زيبايى آنها براى تو مورد پسند افتد به استثناى كنيزان و خدا همواره بر هر چيزى
مراقب است (52)
البته باز دست پیامبر برای بدست آوردن زنان دیگر که کنیز نامیده شدن باز میماند و در
این مورد هم برای او استثناء قایل میشود.
اگر به آیه توجه کنیم. (قابل توجه دوستانی که اصرار دارند پیامبر فقط زنان یتیم و پیر و
سال خورده را برای محافطت به زنی میگرفت) در آیه فوق میگوید هر چند زیبا رو باشند.
.این نشان میدهد که پیامبر اسلام زنان زیبارو را بسیار دوست داشته و بیشتر آنها را برای
ازدواج انتخاب میکرده است.
باز در سوره الاحزاب آیه 37 میبینم که پیامبر اسلام با زن پسر خوانده خود ازواج میکند
به این آیه توجه کنید:
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا
اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا
يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا
﴿37﴾
ترجمه آیه به فارسی:
و آنگاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده بودى
مى‏گفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده
آن بود در دل خود نهان مى‏كردى و از مردم مى‏ترسيدى با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از
او بترسى پس چون زيد از آن [زن] كام برگرفت وى را به نكاح تو درآورديم تا [در آينده]
در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و
فرمان خدا صورت اجرا پذيرد (37)
برای اطلاعات بیشتر، این را باید اضافه کنم طبق روایت اسلامی، زید پسر
خوانده محمد پیامبر اسلام بوده است. این روایتها شرح میدهند که روزی محمد پیامبر
اسلام به خانه پسر خوانده خود زید میرود و بر اثر اتفاق پیامبر اسلام زن پسر خوانده خود
را بدون حجاب مشاهده میکند و زیبای زن زید بر او تاثیر میگذارد و او خدا را برای این
همه زیبای شکر میکند و بعد زن زید این مسئله را با همسر خود در میان میگذارد و به او
میگوید که محمد او را بدون حجاب دیده است و بعد او از همسر خود جدا میشود و به
عقد محمد پیامبر اسلام در میآید. در روایتها آمده است زن زید {زینب} به دیگر زنان
پیامبر میگوید من تنها کسی بودم که در میان شما خود را به پیامبر رساندم.
دوستان عزیز و حق جویان گرامی، اگر به آیات قرآن در مورد محمد پیامبر اسلام خوب
توجه کنیم پی خواهیم برد که بیشتر این آیات برای توجیه علاقه محمد پیامبر اسلام به زنان
گفته شده است.
سوره النساء آیه 34 در مورد مخالفت و نامطیع بودن زنان میگوید به این آیه توجه کنید:
.....حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ
أَطَعْنَكُمْ .....﴿34﴾
ترجمه آیه به فارسی:
.... و زنانی که از نافرمانی آنها بیم ناک دارید. باید نخست آنها را موعظه کنید و اگر
مطیع نشدن از خوابگاه آنها دوری کنید و اگر باز مطیع نشدن آنها را به زدن تنبیه کنید...

و این مسئله متاسفانه به مردان این اجازه را میدهد که زنان خود را کتک بزنند چیزی که
در جامعه اسلامی و کشورهای اسلام میان مسلمانان رواج دارد.
در فقه قرآن و اسلام  به این باور هستند که اگر شوهران با همسران خود هم خواب و
 همبستر نشوند نوعی مجازات برای همسران زن محسوب میشود. اما باز میبینم که در
علم پزشکی و از لحاظ جسمی این زنان هستند که تحمل همبستر نشدن را دارا هستند و این
مردان هستند که در این رابط کم طاقت تر میباشند. پس مجازات زنان در این رابطه چیزی
عبث میباشد.البته بعضی از دوستان مسلمان میگویند منظور از زدن، کتک نیست بلکه  با
پر و چیزی ظریف میتوان زنان را تنبیه کرد. قابل توجه این دوستان باید گفت درقرآن به
صراحت عنوان میکند که (اضْرِبُوهُنَّ ) که این واژه به معنای ( کتک زدن و ضرب وارد
کردن) میباشد. پس در نتیجه نمیتوان گفت کتک زدن فقط یک موضوع فرهنگی است بلکه
این موضوع به صراحت در قرآن کتاب مسلمین که ادعا میکند از طرف خدا نازل شده
بیان شده است.
در آخر به آیه ای میخواهم اشاره کنم که شاید مترجمان قرآن سعی در سانسور آن شده اند.
ولی این مسئله بسیار بسیار مهم میباشد. این موضوع از این قرار است. مردانی که
میتوانند با دختران کم سن و سال ازدواج کنند. دخترانی که هنوز به عادتها ماهیانه نرسیده
اند. خواهش میکنم به  آیه 4 درسوره الطلاق توجه کنید:

وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِن نِّسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ
 وَأُوْلَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا ﴿4﴾

ترجمه آیه به فارسی:
..... و [دخترانى] كه [هنوز] خون نديده‏اند [نيز عده‏شان سه ماه است] ..... (4)

منظور از دخترانی که هنوز خون ندیده اند. به دختران کم و سن و سالی است که هنوز
عادت ماهانه نمیشوند یعنی دخترانی در سنین 7 و 8 ساله.
شاید دوستانی بگوید منظور قرآن به کسانی است که شاید از لحاظ سنی بزرگ سال هستند
اما به دلایلی نمیتوانند عادت ماهانه شوند. در پاسخ این دوستان باید گفت: قرآن به
صراحت میگوید: دخترانی که (هنوز) خون ندیده اند. یعنی موضوع عادت ماهانه برای
این دختران زود است، وهنوز وقتش برای این دختران نرسیده است.
در اینجا جا دارد به متفکر قرن بیستم آقای معدودی اشاره کنم. که طرفداران زیادی در
کشورهای اسلامی و پاکستان دارد. آقای معدودی در تفسیر قرآن به این موضوع اشاره
میکند. و تاکید میکند که این دختران، دخترانی هستند که هنوز سن کمی دارند و به مرحله
علدت ماهانه  نرسیده اند. او اضافه میکند: چیزی را که الله به ما داده است ما نمیتوانیم آن
را اجرا نکنیم.
دوستان و حق جویان گرامی، اگر به آیه قرآن کمی توجه کنیم میبینم که نویسنده قرآن
میگوید: مردان اجازه دارند که دخترانی را که هنوز عادت ماهانه نشدند، طلاق دهند.
یعنی اول ازدواجی در این بین میان مردان و این دختران کم سن و سال صورت گرفته
شده است و حال این مردان میتوانند و اجازه دارند آنها را طلاق دهند.
برای نمونه میتوان به ازدواج محمد پیامبر اسلام با عایشه 7 سال اشاره کرد که روایتهای
اسلامی این مسئله را تائید میکنند.
دوستان عزیز، زمانی که روایتهای البخاری را در مورد ازدواج میخوانیم واقعا به عنوان
یک انسان شرمنده میشویم. شاید دوستانی بگویند روایتهای البخاری قابل قبول نیست.
امیدوارم که این چنین دوستانی واقعا پیدا شوند و این روایتها را رد کنند. اما باید این مسئله
را در نظر بگیریم که این روایتها چه رد شود و چه قابل قبول باشد، فرهنگ و اساس
اسلامی را برای امتهای اسلامی شکل میدهند. و تاثیر زیادی بر امتهای اسلامی گذاشته
است.
صحیح البخاری در 9 جلد و در دو ستون عربی و انگلیسی نگارش شده است. در جلد هفتم
کتاب 62 شماره 64 روایت شده:  محمد پیامبر اسلام زمانی که مردی 53 ساله بوده با
عایشه صغیر سن همبستر شد و 9 سال هم این دو با همدیگر زندگی کردند.
در همین ستون از کتاب البخاری آمده است: زمانی که محمد پیامبر اسلام عایشه را از
ابوبکر خواستگاری کرده، ابوبکر در جواب او میگوید من و شما برادر هستیم و
 عایشه هنوز صغیر سن میباشد و محمد پیامبر اسلام در پاسخ او میگوید: ای ابوبکر
من و شما در الله برادر هستیم و عایشه بر من حلال میباشد.
. به چند روایت  در این رابطه توجه کنید:
پیامبر اسلام وقتی با من {عایشه} ازدواج کرد که من شش یا هفت ساله بودم. وقتی ما به
مدینه آمدیم، چند زن آمدند، وقتی من در حال تاب بازی بودم پیش من آمدند، مرا بردند،
آماده و آرایشم کردند، بعد مرا نزد پیامبر خدا بردند، و او وقتی من نه ساله بودم با من
جماع کرد. او مرا جلوی در نگه داشت و من از خنده در حال ترکیدن بودم.

 منابع از: سنن ابو داوود 31٫4915 و 31٫4916 , 31٫4917
منقول است از عایشه: من در حضور پیامبر با عروسکهایم بازی میکردم و دختر بچه
های دیگر که دوستان من بودند نیز با من همبازی میشدند. وقتی پیامبر خدا به مکان بازی
من وارد میشد آنها (دوستان عایشه) پنهان میشدند، اما پیامبر آنها را صدا میکرد تا بیایند و
با من بازی کنند. (بازی با عروسک و تصاویر ممنوع است، اما برای عایشه مجاز بود
زیرا در آن زمان وی هنوز دختر کوچکی بود، و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود.
منابع از:  فاتح البری ج.13 ص.143) صحیح بخاری 8٫73٫151
سومین (زنی که محمد با او ازدواج کرد): عایشه دختر ابو بکر (بود)، با او در مکه
ازدواج کرد در حالی که 7 سال سن داشت و غیر از او با هیچ دختر باکره ای ازدواج
نکرد، و در زمانی که او 9 سال سن داشت به او دخول (تماس جنسی) کرد و این اتفاق 7
ماه بعد از وارد شدنش به مدینه بود، و (عایشه) تا زمان خلافت معاویه زندگی کرد.

منابع از: بحار الانوار جلد 22 برگ 202

عائشه دختر ابو بكر، پيغمبر عايشه را در مكه تزويج كرد در حالى كه هفت سال بيش
نداشت، حضرت رسول جز عايشه با زن بكرى نكاح نكرد، و در نهمين سال عمرش با
وى زفاف كرد، و اين زفاف پس از هفت ماه اقامت در مدينه انجام گرفت و عايشه تا
دوران خلافت معاويه در دنيا بود.

منابع از: زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام‏ (ترجمه:إعلام الورى بأعلام الهدى)،شيخ
طبرسى‏، مترجم: عزيز الله عطاردى‏،ناشر: اسلاميه‏،تهران‏:چاپ اول‏،1390 ق.‏ برگ: 213

چنانکه خواندیم در قرآن: مردان بر زنان برتری دارند، شهادت مردان
دو برابر زنان میباشد، ارث مردان دو برابر زنان میباشد، مردان میتوانند زنان خود را
کتک بزنند، مردان حق طلاق دارند، مردان میتوانند چهار زن بجز کنیزان داشته باشد،
زنان همانند مزرعه هستند که از هر طریقی مردان میتوان با آنها رابطه جنسی داشته
باشند. قرآن این حق را به مردان میدهد که با دختران کم سن ازدواج کنند بدون آنکه این
دختران بدانند شوهر چیست و به چه معناست و در این رابطه حق انتخاب ندارند.
زمانی که این موضوعات را در قرآن و اسلام مشاهده کنیم. سوالی در ذهن پیش میآید.
آیا میتوان گفت قرآن از طرف خدای است که عدالت جزء از صفات حقیقی اوست؟
ادامه دارد....
برادر شما یوحنا