این مقاله سعی دراثبات شواهد حقیقی در مورد مسیح عیسی میباشد، که ثابت میکند، عیسی مسیح کیست؟
حق جویان عزیز، از اینکه قرآن باوردارد که مسیح عیسی از طرف خدا فرستاده شده و از طرف او سخن گفته و معجزات انجام شده او از طرف خداست شکی برای کسی نمیگذارد.
ولی چنانکه شما عزیزان، میدانید نه فقط کتاب مسلمین معجزات عیسی را تائید میکند بلکه صعود عیسی به آسمان را هم تائید میکند. خواهش میکنم به سوره النساء آیه 158 در قرآن مراجعه کنید. در سوره قرآن آمده است:
بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴿158﴾
ترجمه آیه :
بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد و خدا توانا و حكيم است(158)
البته باید این را هم اضافه کنم هرچند مسلمین، قیام و زنده شدن عیسی مسیح را از مردگان انکار میکنند اما بر حقانیت معجزات عیسی مسیح صحت میگذارند و اعمال عیسی را از طرف خدا میدانند چنانکه در ابتدا عنوان شد.
در نتیجه میتوان اینطور گفت که مسلمین به تولد و حیات طبیعی و پایان غیر طبیعی عیسی مسیح ایمان دارند. منظور از پایان غیر طبیعی زندگی او ( صعود عیسی به آسمان میباشد) که ایشان به آن ایمان دارند. و در حقیقت برای خود مسلمین این کاملا روشن است که عیسی "از نظرآنان یک پیامبر ویژه و خاصی بوده است".
البته باید به عنوان یک مسیحی اذعان کنم، ایمان در مسیحیت چیزی فراتر از این میباشد. چرا که ما مسیحیان عقیده داریم که عیسی مسیح نه فقط یک پیامبر ویژه بوده بلکه او پسر خدای زنده میباشد و این چیزی است که بر خلاف عقیده مسلمین میباشد.
در مسیحیت هم همانند قرآن، معجزات را محکی برای حقانیت شناخت انبیاء خدا میداند. خواهش میکنم به این آیات توجه کنید:
و شخصی از فریسیان نیقودیموس نام از روسای یهود بود* او در شب نزد عیسی آمده بوب گفت ای استاد میدانیم که تو معلم هستی که از جانب خدا آمده زیرا هیچ کس نمیتواند معجزاتیرا که تو مینمائی بنماید جز اینکه خدا با وی باشد. یوحنا باب 3 آیات 1 و 2.
پس ما چگونه رستگار گردیم اگر از چنین نجاتی عظیم غافل باشیم که در ابتدا تکلم بآن از خداوند بود و بعد کسانیکه شنیدند بر ما ثابت گردانیدند* در حالیکه خدا نیز با ایشان شهادت میداد بآیات و معجزات و انواع قوات و عطایای روح القدس بر حسب اراده خود. رساله عبرانیان باب 2 آیات 3 و 4.
همچنین کتب خروج باب چهارم و اول پادشاهان باب هیجدهم در مورد این حقانیت سخن گفتند.
عیسی مسیح در اناجیل بارها مدعی بود که او پسر خدای حی میباشد. قبل از اینکه در مورد این ادعا بنویسم. لازم میدانم پاسخ کوتاهی در مورد سوء تعبیر دوستان مسلمان بدهم. متاسفانه زمانی که این جمله در مسیحیت گفته میشود عزیزان مسلمان به رابطه جنسی این موضوع فکر میکنند، گویا برای آنها چنین تعبیر میشود که خدا در رابطه جنسی با شخصی دیگر عیسی را بدنیا آورده است. اگر کسی در دنیا پیدا شود که چنین تفکری در مورد خداوند داشته باشد او کفرگو و کفار به خدا محسوب میشود و هرگز مسیحیت این موضوع را قبول نمیکند.
تکیه گاه مسلمانان بیشتر دراین مورد به سوره مریم آیه 35 برمیگردد.
ترجمه آیه
باز در همین انجیل میخوانیم که سخن مسیح سخن پوچ و بیهوده نبود چرا که این کلماتی به یک مفلوجی گفته شده بود که مسیح او را در همان مکان شفا داد، و این شفا حقانیت مسیح را در گفتار او ثابت میکند.
حق جویان عزیز، از اینکه قرآن باوردارد که مسیح عیسی از طرف خدا فرستاده شده و از طرف او سخن گفته و معجزات انجام شده او از طرف خداست شکی برای کسی نمیگذارد.
ولی چنانکه شما عزیزان، میدانید نه فقط کتاب مسلمین معجزات عیسی را تائید میکند بلکه صعود عیسی به آسمان را هم تائید میکند. خواهش میکنم به سوره النساء آیه 158 در قرآن مراجعه کنید. در سوره قرآن آمده است:
بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا
ترجمه آیه :
بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد و خدا توانا و حكيم است
البته باید این را هم اضافه کنم هرچند مسلمین، قیام و زنده شدن عیسی مسیح را از مردگان انکار میکنند اما بر حقانیت معجزات عیسی مسیح صحت میگذارند و اعمال عیسی را از طرف خدا میدانند چنانکه در ابتدا عنوان شد.
در نتیجه میتوان اینطور گفت که مسلمین به تولد و حیات طبیعی و پایان غیر طبیعی عیسی مسیح ایمان دارند. منظور از پایان غیر طبیعی زندگی او ( صعود عیسی به آسمان میباشد) که ایشان به آن ایمان دارند. و در حقیقت برای خود مسلمین این کاملا روشن است که عیسی "از نظرآنان یک پیامبر ویژه و خاصی بوده است".
البته باید به عنوان یک مسیحی اذعان کنم، ایمان در مسیحیت چیزی فراتر از این میباشد. چرا که ما مسیحیان عقیده داریم که عیسی مسیح نه فقط یک پیامبر ویژه بوده بلکه او پسر خدای زنده میباشد و این چیزی است که بر خلاف عقیده مسلمین میباشد.
در مسیحیت هم همانند قرآن، معجزات را محکی برای حقانیت شناخت انبیاء خدا میداند. خواهش میکنم به این آیات توجه کنید:
و شخصی از فریسیان نیقودیموس نام از روسای یهود بود* او در شب نزد عیسی آمده بوب گفت ای استاد میدانیم که تو معلم هستی که از جانب خدا آمده زیرا هیچ کس نمیتواند معجزاتیرا که تو مینمائی بنماید جز اینکه خدا با وی باشد. یوحنا باب 3 آیات 1 و 2.
پس ما چگونه رستگار گردیم اگر از چنین نجاتی عظیم غافل باشیم که در ابتدا تکلم بآن از خداوند بود و بعد کسانیکه شنیدند بر ما ثابت گردانیدند* در حالیکه خدا نیز با ایشان شهادت میداد بآیات و معجزات و انواع قوات و عطایای روح القدس بر حسب اراده خود. رساله عبرانیان باب 2 آیات 3 و 4.
همچنین کتب خروج باب چهارم و اول پادشاهان باب هیجدهم در مورد این حقانیت سخن گفتند.
عیسی مسیح در اناجیل بارها مدعی بود که او پسر خدای حی میباشد. قبل از اینکه در مورد این ادعا بنویسم. لازم میدانم پاسخ کوتاهی در مورد سوء تعبیر دوستان مسلمان بدهم. متاسفانه زمانی که این جمله در مسیحیت گفته میشود عزیزان مسلمان به رابطه جنسی این موضوع فکر میکنند، گویا برای آنها چنین تعبیر میشود که خدا در رابطه جنسی با شخصی دیگر عیسی را بدنیا آورده است. اگر کسی در دنیا پیدا شود که چنین تفکری در مورد خداوند داشته باشد او کفرگو و کفار به خدا محسوب میشود و هرگز مسیحیت این موضوع را قبول نمیکند.
تکیه گاه مسلمانان بیشتر دراین مورد به سوره مریم آیه 35 برمیگردد.
مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى
أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿35﴾
ترجمه آیه
خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد منزه است او چون كارى را اراده كند همين
قدر به آن مىگويد موجود شو پس بىدرنگ موجود مىشود (35)
میبینیم که دوستان مسلمان به این آیه فوق استناد میکنند و میگویند: خدا هرگز پسری برای خود نداشته و این عقیده در افکار تمام مسلمین حک شده است. در حقیقت این دوستان به این باور هستند که منظور پسر خدا بودن عیسی بر اثر رابطه جنسی خدا با مریم بوده است. باید به این عزیزان بگویم که این نوع افکار کاملا از سوی مسیحیت و کتب مقدس رد میشود. خواهش میکنم به این آیات توجه کنید:
اما ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم بیوسف نامزد شده بود قبل از آنکه با هم آیند او را از روح القدس حامله یافتند* و شوهرش یوسف چونکه مرد صلاح بود و نخواست او را عبرت نماید پس اراده نمود او را به پنهانی رها کند* اما چون او در این چیزها تفکر میکرد ناگاه فرشته خداوند در خواب بروی ظاهر شده گفت: ای یوسف پسر داود از گرفتن زن خویش مریم مترس زیرا که آنچه در وی قرار گرفته است از روح القدس است* و او پسری خواهد زائید و نام او را عیسی خواهی نهاد زیرا که او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید* و این همه برای آن واقع شد تا کلامیکه خداوند بزبان نبی (اشعیاء نبی) گفته بود تمام گردد* که اینکه باکره (مریم) آبستن شده پسری خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است خدا با ما* پس چون یوسف از خواب بیدار شد چنانکه فرشته خداوند بدو امر کرده بود بعمل آورد و زن خویشرا گرفت* و تا پسر نخستین خود را نه زائید او را نشناخت (با مریم همبستر نشد) و او را عیسی (یشوع) نام نهاد.
انجیل متی باب اول آیات 18 تا آخرباب.
همینطور برای اطلاعات بیشتر میتوان به انجیل لوقا باب اول آیات 26 تا 35 مراجعه کرد.
مشکل دوم دوستان مسلمان در مورد عبارت "پسر خدا" میباشد، عزیزان باید در نظر داشته باشند که در زبان عربی برای عبارت "پسر" دو واژه وجود دارد که باید این دو را از هم دیگر جدا دانست.
عبارت ابن در عربی میتواند مفهوم گسترده ای در موضوعات مجازی و استعاری داشته باشد. برای مثال میتوان به عبارت مسافر در عربی اشاره کرد ابن سبیل به معنای پسر راه میباشد و در مورد عبارت دوم باید به عبارت ولد اشاره کرد که اشاره به پسر و یا فرزندی است که از رابطه جنسی بدنیا آمده است. اگر عزیزان این مفاهیم را در در نظر بگیرند میتوانند به راحتی به معنای "پسر خدا" در مسیحیت پی ببرند، بدون آنکه نسبت به خدا کفر تفکر کرده باشند.
عبارت ابن در عربی میتواند مفهوم گسترده ای در موضوعات مجازی و استعاری داشته باشد. برای مثال میتوان به عبارت مسافر در عربی اشاره کرد ابن سبیل به معنای پسر راه میباشد و در مورد عبارت دوم باید به عبارت ولد اشاره کرد که اشاره به پسر و یا فرزندی است که از رابطه جنسی بدنیا آمده است. اگر عزیزان این مفاهیم را در در نظر بگیرند میتوانند به راحتی به معنای "پسر خدا" در مسیحیت پی ببرند، بدون آنکه نسبت به خدا کفر تفکر کرده باشند.
برای روشن شدن عبارت پسر خدا باید به عهد عتیق اشاره شود. خدا در عهد عتیق خود را با نام "یهوه" آشکار کرد این همان نامی است که خدا در کتاب خروج باب 3 آیه 14 بر موسی نبی آشکار کرد. خدا به موسی نبی گفت هستم آنکه هستم. برای خدا عناوین زیادی در کتب مقدس بکار رفته است، همانند ادونای و الوهیم و غیره ...
اما نام یهوه در عهد عتیق فقط برای خدای واحد حقیقی بکار میرفت. کتاب مقدس به ما انسانها یاد میدهد که فقط باید خدای واحد حقیقی را پرستش کنیم و از پرستش دیگر انسانها و یا دیگر موجودات آسمانی و زمینی پرهیز کنیم.
اما نام یهوه در عهد عتیق فقط برای خدای واحد حقیقی بکار میرفت. کتاب مقدس به ما انسانها یاد میدهد که فقط باید خدای واحد حقیقی را پرستش کنیم و از پرستش دیگر انسانها و یا دیگر موجودات آسمانی و زمینی پرهیز کنیم.
ترا خدایان دیگر غیر از من نباشد* صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمانست و از آنچه پائین در زمین است و از آنچه در آب زیر زمینست برای خود مساز* نزد آنها سجده مکن و آنها را عبادت منما زیرا من که یهوه خدای تو میباشم خدای غیور هستم. کتاب تثنیه باب 20 آیات 3-5.
حق جویان گرامی، چنانکه اشعیاء نبی میگوید: ...... یهوه چنین میگوید من اول هستم و من آخر هستم و غیر از من خدائی نیست. اشعیاء نبی باب 44 آیه 6.
و باز در همین کتاب میخوانیم:
من یهوه هستم و اسم من همین است و جلال خود را بکسی دیگر نمیدهم و ستایش خویشرا به بتهای تراشیده نخواهم داد.
اشعیاء باب 42 آیه 8.
بنابراین اگر در عهد جدید به سخنان مسیح عیسی نگاه کنیم، میبینم همان گفته های یهوه در عهد عتیق از زبان او تکرار میشود به این آیات توجه کنید:
و الان تو ای پدر مرا نزد خود جلال ده بهمان جلالی که قبل از آفرینش جهان نزد تو داشتم.
انجیل یوحنا باب 17 آیه 5.
در عهد عتیق یهوه چنین میگوید:
من یهوه هستم و اسم من همین است و جلال خود را بکسی دیگر نمیدهم. اشعیاء باب 42 آیه 8.
و باز میبینم که مسیح عیسی در کتاب مکاشفه میگوید:
من هستم الف و یا. اول و آخر. مکاشفه باب اول آیه 8.
یعنی اگر عزیزان توجه داشت باشند مسیح عیسی همانند جملاتی را بکار میبرد که یهوه خدا در کتاب اشعیاء نبی باب 42 آیه 8 بکار برده است.
باز اگر به کتاب مزامیر نگاه کنیم میبینم نویسنده کتاب مذکور خداوند را شبان خود میخواند، چیزی که مسیح عیسی در عهد جدید بکار برد. عیسی در انجیل یوحنا باب 10 آیه 11 میگوید:
من شبان نیکو هستم. مقایسه شود با مزامیر باب 23 آیه اول که داود نبی و پادشاه اسرائیل در مورد خداوند ذکر کرد. خداوند شبان من است.
اگر به کلمات یوئیل نبی در عهد عتیق توجه کنیم میبینم که یهوه میگوید:
امتها برانگیخته شوند و بوادی یهوشافاط برآیند زیرا که من در آنجا خواهم نشست تا برهمه امتهائیکه به اطراف آن هستند داوری نمایم. یوئیل نبی باب 3 آیه 12.
و حال اگر به انجیل یوحنا مراجعه کنیم میبینم که عیسی مسیح خود را صاحب داوری در روز قیامت میخواند. خواهش میکنم به این آیات توجه کنید:
و از این تعجب مکیند زیرا ساعتی خواهند میآمد که در ان جمیع کسانیکه در قبور میباشند آواز او را خواهند شنید* و بیرون خواهند آمد هر که اعمال نیکو کرد برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد بجهت قیامت داوری.
انجیل یوحنا باب 5 آیات 27 و 28.
عزیزان اگر به لقبهای که عیسی مسیح برای خود در سخنان خود بکار میبرد توجه کنند، میبیند که یهوه خدا در عهد عتیق از این القاب برای خود استفاده میکرد به این آیه توجه کنید:
و خداوند میگوید که در آنروز مرا ایشی (یعنی شوهر من) خواهد خواند....
هوشع نبی باب 2 آیه 16.
و حال به لقب عیسی توجه کنید:
در آنروز ملکوت آسمان مثل ده باکره خواهد بود که مشعلهای هود را برداشته به استقبال داماد بیرون رفتند.
انجیل متی باب 25 آیه 1.
همچنین در کتاب مزامیر داود نبی میخوانیم که خداوند نور من است، ادعای که عیسی مسیح در مورد خود در عهد جدید کرد. این آیات را با هم مقایسه کنید: مزامیر باب 27 آیه 1 و انجیل یوحنا باب 8 آیه 12.
شاید قویترین گفته مسیح در عهد جدید مبنع بر اینکه او همان یهوه عهد عتیق است در انجیل یوحنا میباشد، زمانی که به فریسیان گفتم: بیش از ابراهیم باشد من هستم. در حقیقت این سخن نه تنها ثابت میکند که عیسی قبل از ابراهیم وجود داشته است بلکه برابری او را در مقابل "یهوه خدای بنی اسرائیل" نشان میدهد.
درزمان قبل از مسیح عیسی یهوه به موسی نبی گفت من یهوه هستم. (من هستم). کلام خدا بما میگوید زمانی که یهودیان این جملات را در عهد جدید از مسیح عیسی شنیدند میخواستند او را سنگ سار کنند. برای اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع میتوانید به انجیل یوحنا باب 8 آیه 58 و باب 10 آیات 31 تا 33 و همچون به انجیل مرقس باب 14 آیه 64 مراجعه کنید.
درزمان قبل از مسیح عیسی یهوه به موسی نبی گفت من یهوه هستم. (من هستم). کلام خدا بما میگوید زمانی که یهودیان این جملات را در عهد جدید از مسیح عیسی شنیدند میخواستند او را سنگ سار کنند. برای اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع میتوانید به انجیل یوحنا باب 8 آیه 58 و باب 10 آیات 31 تا 33 و همچون به انجیل مرقس باب 14 آیه 64 مراجعه کنید.
در حقیقت مسیح عیسی در طول زندگی انسانی خود بارها خود را با یهوه برابر دانست، این امتیازی خاصی بود که مسیح عیسی برای خود قائل می شد. در عهد جدید میخوانیم که مسیح عیسی نه تنها معجزات انجام میداد بلکه گناه انسانها را میآمرزید. خواهش میکنم به این آیه توجه کنید:
عیسی چون ایمان ایشانرا دید مفلوج را گفت ای فرزند گناهان تو آمرزیده شد. انجیل باب 2 آیه 5.
در همین انجیل میخوانیم که کاتبان یهودی در عکس العمل به این عمل و شنیدن بخشیدن گناهان از سوی عیسی به هم دیگر گفتن چرا این شخص کفر میگوید مگر بجز خدا کسی میتواند گناه اشخاص را بیآمرزد؟
این مقاله ادامه دارد تا قسمت دوم خدا یار و نگهدار شما عزیزان باشد.
برادر شما یوحنا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر