۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

چرا مسلمان نیستم؟ قسمت سوم

دوست عزیز، اگر شما امروز برای اولین بار  به این مقاله نظر میاندازید. پشنهاد میکنم برای دنباله کردن این موضوع به قسمت اول این مقاله یعنی (چرا مسلمان نیستم قسمت اول) مراجعه کنید.  موفق باشید.
 در این مقاله هم همانند مقاله قبلی در مورد پیدایش قرآن و نسخه های تاریخی مربوط به آن ادامه میدهیم. چنانکه دلایل و اسناد نشان میدهند. هیچ محقیقی نمیتواند بگوید و یا دلیلی بیاورد  قرآنی که در حال حاضر با 114 سوره در دسترس  میباشد نسخه های آن از
 دهه های اول اسلام میباشد، و نه فقط از دهه های اولیه اسلام بلکه هیچ نسخه ای از قرن اول هجری اسلامی هم موجود نیست.  به جرعت میتوان گفت حتی نسخه های از قرآن مربوط به اوایل قرن دوم هجری  موجود نیست. البته باید این را گفت که سوره های مختلف و یا اوراق مختلف از قرآن موجود میباشد که به اوایل قرن دوم هجری مربوط میشود ولی هرگز قرآنی با 114 سوره از آن زمان وجود ندارد.  که همین امر موجب میشود سوالات زیادی در مورد قرآن در ذهن ایجاد کند. به همین منظور اگر کسی بخواهد در مورد  پیدایش قرآن تحقیق و تفحص کند باید به روایت های موجود در جهان اسلام مراجعه کند.
 در جهان اسلام روایتهای زیادی و بحث های فراوانی در مورد پیدایش قرآن وجود دارد. که بعضی از این روایات و احادیث  از سوزاندن و از بین بردن آیات قرآن و یا حتی سوره های فراموش شده از قرآن صحبت میکند.   و حتی این روایات و احادیث به
 نسخه های مختلفی  از قرآن عثمانی اشاره میکند که همه این نسخه ها  یکی نیست.
 در مقاله قبلی به محقیق و اسلام شناس آقای آلفرد جفری اشاره کردیم که بر طبق الکتاب مصائیف ابن ابی داوود یکی از مفسرین اسلامی این کتاب را جمع آوری کرده است. افرادی همانند ابن مسعود در کوفه، ابوعبید ابن کعب در شام (سوریه امروزی) و همچون حضرت علی (امام شیعیان) به روایات شیعه و ابن العباس پسر عموی محمد پیامبر اسلام و ابو موسی و افراد دیگر نسخه ها مختلفی از قرآن را داشتند که این نسخه ها همخوانی کامل با یکدیگر ندارند.
 البته این را هم باید متذکر شوم منظور این نیست که این نسخه ها کاملا با همدیگر متفاوت هستند ولی باید این را هم در نظر بگیریم که این تفاوتها تنها در حد گویش و یا لحجه و یا اعراب گذاری  نیستند و این تفاوتها بیش از این میباشد طبق روایات خود مذاهب اسلامی چنانکه در مقاله قبلی ذکر کردم در قرن اول هجری هنوز اعراب گذاری و نقطه گذاری در زبان عربی وجود نداشته است.  قدیمترین دست خط های عربی را میتوان با نام دست خط حجازی اسم برد که مربوط به مناطق مکه و مدینه در کشور سعودی میباشد. و اگر بخواهیم  دست خط حجازی را از همدیگر تفکیک کنیم، محقیقان آن را به دستخط معیل، نسخ و مشق طبقه بندی میکنند که هر کدوم از این دستخط ها نشان میدهند که مربوط به کدوم دوره و کدوم مناطق بودند. و بعد هم میتوان دستخط کوفی را به آنها اضافه کنیم. که مربوط به اواخر قرن اول هجری و بعد از دوره عباسی میباشد.
  چنانکه در قسمت اول گفتیم،  دستخط ها ی حجازی فاقد نقطه { . } میباشند چنانکه ذکر کردیم تفاوتی میان حرف ب با حرف ت و ث و ی در ابتدا کلمه و یا ر با زو س با ش و یا ص با ض و یا ط  با ظ وجود نداشت. پس در نتیجه قرائت قرآن باید در آن زمان کاملا در مناطق صحرای مکه و مدینه متفاوت بوده باشد  و قرائتهای متفاوتی حتی برای خواندن یک کلمه وجود داشته است. برای مثال حتی در دستور زبان فارسی که از دستور زبان عربی بسیار آسانتر میباشد اگر کلمه برو و نرو را بدون نقطه بنویسید کسی نمیتواند تشخص دهد که این کلمه از شما چه میخواهد؟
بر طبق همین مسئله روایتهای اسلام وحتی خود محقیقان اسلامی  تاکید میکنند که در دهه های اولیه پیدایش قرآن و اسلام قرائتهای متفاوتی و معنای متفاوتی در برداشت از منظور قرآن وجود داشته است.
در این قسمت مقاله میخواهیم وارد تفاوت نسخه ها قرآن های  در قرون اولیه اسلامی شویم. در این رابط به نسخه ابو مسعود و نسخه ابو ابن کعب مراجعه میکنیم: البته این را باید اشاره کنم که هیچ کسی در جهان اسلام نمیتواند ثابت کند این نسخه ها امروزه موجود هستند و فقط مفسرین اسلامی چه شیعه و چه اهل تسنن در کتابهای خود از آنها نام میبرند و به آنها اشاره میکنند.
 طبق روایات و احادیث اسلامی، مفسیرین اسلامی میگویند:  که در نسخه های قرآن ابن مسعود سوره اول یعنی سوره الحمد (فاتحه) و همچنین سوره  ( الفلق ) و سوره ( الناس )  موجود نبوده و در نسخه های قرآنی ابی کعب دو سوره  اضافی  دیگری وجود داشت که در قرآن امروزی موجود نیست. یعنی نسخه های قرآنی ابی کعب بجای 114 سوره از 116 سوره تشکیل شده بود.
طبق روایات اسلامی ابن مسعود معتقد بود که سوره های الحمد، الفلق و الناس سوره های آسمانی و وحی نبودند و اینها فقط حاجات دعا از طرف شخصی به الله بوده است. ابن مسعود معتقد بود که سوره الفلق و الناس برای دور کردن ارواح و اجنه بوده است.
در اینجا میخواهیم به کتابی بنام (الجمع القرآن) اشاره کنیم که از منابع اسلامی برای تحقیق و تفحص نگارش شده است. در این کتاب به سوره البقره سوره دوم قرآن آیه 275 اشاره میکند. این آیه در مورد افرادی است که رباخوار میباشند. در قرآن های امروزی در آیه مذکور در مورد این افراد نوشته شده:  که آن افراد از گور بر نمی خیزن. اما در نسخه قرآنی ابن مسعود آمده است: که این افراد فقط تا روز قیامت (حتی یوم القیامه) در گور خواهند ماند.
به مثلی دیگر در مورد سوره المائده آیه 89 میاندازیم.
لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ
مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ
ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿89﴾
ترجمه فارسی آیه:
خدا شما را به سوگندهاى بيهوده‏تان مؤاخذه نمى‏كند ولى به سوگندهايى كه [از روى اراده]
مى‏خوريد [و مى‏شكنيد] شما را مؤاخذه مى‏كند و كفاره‏اش خوراك دادن به ده بينواست از
غذاهاى متوسطى كه به كسان خود مى‏خورانيد يا پوشانيدن آنان يا آزاد كردن بنده‏اى و
كسى كه [هيچ يك از اينها را] نيابد [بايد] سه روز روزه بدارد اين است كفاره سوگندهاى
شما وقتى كه سوگند خورديد و سوگندهاى خود را پاس داريد اين گونه خداوند آيات خود را
براى شما بيان مى‏كند باشد كه سپاسگزارى كنيد (89)

در نسخه قرآنی ابن مسعود نوشته شده: (سه روز پشت سر هم یعنی سه روز متوالی).
در اینجا جا دارد ذکر کنیم که شاید عده ای بگویند که یک حرف و یا یک کلمه بالا و یا پائین زیاد در منظور مسئله تاثیر ندارد. ولی عزیزان باید این را بدانند همین مسائل در اسلام موجب شده فقه های اسلامی (علما) با مشکل روبرو شوند و هر عالم دینی در جهان اسلام برای مقلدین خود فتوای در مورد مسائل گوناگون بدهد همانند همین آیه که در سوره المائده ذکر شد. 
نه فقط در نسخه های قرآنی ابن مسعود بلکه در نسخه های قرآنی ابی کعب هم از این مسائل یافت میشود. برای نمونه به این آیه در سوره الاحزاب توجه کنید. این آیه در مورد پیامبر اسلام محمد، زنان پیامبر و رابطه آنان با مسلمانان آمده است:
النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي
كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ
مَسْطُورًا ﴿6﴾
ترجمه فارسی آیه:
پیامبر ولی و سزاوارتر به مومنان است از خود آنها، و زنان پیامبر مادران مومنان هستند و خویشاوندان نصبی شخص بعضی بر بعضی دیگر در کتاب خدا مقدم هستند ......

در قرآنی های امروزی چنانکه در آیه بالا آمده است، میگوید: پیامبر اسلام محمد، ولی مومنان است و زنان او مادران آنها. در نسخه قرآنی ابن مسعود و ابی کعب و دیگرنسخه های شخصیتهای اسلامی آمده و به آنها تاکید میشود: پیامبر اسلام محمد، پدر شما مومنان است و زنان پیامبر مادران شما هستند. اما قرآن  امروزه که از نسخه های عثمانی تدوین شده محمد پیامبر اسلام را ولی مسلمین معرفی میکند و نه پدر مسلمین. در نتیجه در اینجا هم مشاهده میکنیم که عبارت پدر به ولی ویرایش شده است.
در حال حاضر کتابی  به نام:
Muhamad  Is Not the Father of Any Your Men
محمد پدر هیچ یک از مردهای شما نیست.
موجود میباشد که از سال 2009 میلادی منتشر شده است و نویسنده آن دیوید پاورز استاد اسلام شناسی دانشگاه کورنل در آمریکا میباشد. آقای دیوید پاورز در کتاب خود میگوید: چنانکه از روایتهای اسلامی  که از کتب معتبر اسلامی مشهود است: در دوره اول اسلام خیلی بحث میان تازه مسلمانان بوده که آیا پیامبر اسلام محمد، فرزندی پسر داشته است یا خیر؟
 چنانکه از روایات اسلامی مشهود است پیامبر اسلام محمد، یک پسر خوانده داشته به نام زید و بعد در روایتها آمده است که پیامبر اسلام محمد، به پسر خوانده خود دستور و یا امر میکند که همسر خود را باید طلاق دهید تا او یعنی پیامبر اسلام محمد، بتواند با همسر پسر خوانده خود ازدواج کند. و در همین میان آیه ای از آسمان نازل میشود و میگوید ما دیگر در اسلام چیزی به نام  پسرخواندگی نداریم.  پس در نتیجه زید دیگر پسر خوانده پیامبر اسلام محمد محسوب نمیشود.
 دیوید پاورز در کتاب خود اشاره میکند که چرا این نوع بحث در میان مسلمین وجود داشت؟    و بعد اشاره میکند که در روایات اسلامی پیامبر اسلام چندین فرزند پسر داشته که همگی در همان سنین کودکی وفات پیدا میکنند. این فرزندان از زنان مختلف بوده و یکی از این پسران  از زن قبطی خود ماریه دختر شمعون قبطی بوده است که
در اواخر عمر خود او را به زنی انتخاب کرده بود.

در روایتها آمده است که از پیامبر اسلام محمد، هیچ فرزند ذکور باقی نماند و همگی مردند و اگر یکی از فرزندان پسر او به حیات خود ادامه میداد، طبق روایات اسلامی باید فرزند پسر او جانشین پدرش {محمد پیامبر اسلام} می شد و نبوت به او انتقال پیدا میکرد.
              در روایات آمده است پس از چند دهه مسلمین {پیشوایان اولیه} به این نتیجه رسیدند که چون پیامبر اسلام محمد فرزند ذکوری نداشته پس او آخرین پیامبر خدا و خاتم الانبیاء محسوب میشود.      و به این دلیل برای اثبات نتیجه بدست آمده توسطه مسلمین رده  اول اسلام  عبارت پدر را از آیه 6 سوره الاحزاب حذف کردند و عبارت ولی به جای آن در آیه ویرایش شد تا کسی یا شخصی ادعا نکند که پیامبر پدر او بوده است. در نتیجه میتوان در اینجا فهمید چرا که نسخه عثمانی در این آیه جایگزین  نسخه ابن مسعود و ابی کعب میشود.      تا دیگر درمورد این موضوع میان مسلمین اختلاف و جنگی  پیش نیآید.
 شاید عزیزان بگوید حال در قرن بیستم و یکم هیچ فرقی نمیکند که عبارت ولی در آیه باشد یا عبارت پدر. اما باید توجه داشته باشیم شاید در حال حاضر برای مسلمین فرقی نداشته باشد اما برای تاریخ و شروع اسلام هم چنین کلماتی و یا عبارتی بسیار مهم بوده چرا که میتوانست در تاریخ اسلامی امروزه تاثیر گذار باشد و این مسئله میتوانست واقعا یک چالش برای اسلام  باشد که آیا محمد پیامبر آخر محسوب می شد و یا خیر؟
دیوید پاورزاسلام شناس قرن  در کتاب خود با اشاره به اسناد موجود از یک نسخه کپی شده قدیمی قرآن در موزه فرانسه ثابت میکند که در این نوشته قدیمی که از این آیه بجا گذاشته شده قلم خوردگی کاملا مشهود است و کلاماتی ویرایش شده است.
البته  دوستان عزیز باید بدانند که در حال حاضر قصد ما نشان دادن اختلاف نسخه های قدیمی قرآن های مطرح در جهان اسلام است و این اختلافات موضوعی فراتر از گویش و تلفظ نسخه های قدیمی قرآن است.
حال به مثل دیگری ازآیات قرآن میپردازیم. این آیه درمورد قبول داشتن دین اسلام است. در سوره الاعمران آیه 85 آمده است:
وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿85﴾
ترجمه فارسی آیه:
و هر كه جز اسلام دينى [ديگر] جويد هرگز از وى پذيرفته نشود و وى در آخرت از
زيانكاران است (85)

همین آیه در نسخه ابن مسعود به این صورت نوشته شده است: و هر کس  به غیر از حنیف بودن {مذهب حنفی را اشاره میکند} جوید غیر ممکن میباشد که او پذیرفته شود و در آخرت او زیانکار است.
 این آیه هم خود جای بحث دارد آیا اسلام برای ابن مسعود مهم بوده و یا حنفی بودن مهم است؟
در اینجا باید این را ذکر کنم که ابن مسعود ششمین شخصی است که مسلمان شد و یکی از پیشگامان پیوستن به نهضت اسلامی بود.
اینها فقط چند مثل در مورد اختلاف نظر پیشگامان اسلامی بوده که ذکر کردم چنانکه قبل هم نوشتم آلفرد جفری در کتاب خود بیش از صد صفحه از لیست اختلافات نسخه های قرآنی را بیان میکند.
در مورد شخصیت ابن مسعود در ورایات اسلامی آمده است زمانی که به او خبر دادند که باید نسخه قرآنی خود را تحویل دهد چون عثمان به زید بن ثابت فرمان داده که قرآن را به صورت استاندارد در بیآورد.
در روایات آمده است که او یعنی ابن مسعود، زید بن ثابت را به تمسخر میگیرد و به او میگوید: زمانی که زید بن ثابت بچه بوده و با دیگر کودکان بازی میکرده است من 70 سوره از پیامبر اسلام را حفظ بودم. در روایت دیگر آمده است که ابن مسعود به زید بن ثابت میگوید: زمانی که تو در قنداق بودید من 70 سوره را از پیامبر اسلام حفظ بودم.
در روایات آمده است: چون زید بن ثابت از زمینه یهودیت به اسلام آمده بود برای ابن مسعود این مسئله سنگین بود که نسخه های او را قبول کنند ولی او میگوید نسخه های این یهودی زاده مورد قبول عثمان واقع شد. روایتها ادامه میدهند و میگویند برای همین اهل کوفه قرآن های خود را تحویل عثمان ندادند چون آنها به ابن مسعود که از خود شهر کوفه بود اطمینان داشتند.
 احادیث زیادی از اهل تسنن موجود است که میگویند: پیامبر اسلام محمد گفته است:  شما ای مسلمین از چهار نفر فقط قرآن را یاد بگیرید. که او به ابن مسعود و ابی کعب در میان این اشخاص اشاره میکند این نشان میدهد که این افراد در دنیای اسلام اشخاص کمی نبودند که کسی آنها را بخواهد رد کند آنها طبق روایات اسلامی افرادی معتبر و حافظین معتبری برای پیامبر بودند کسانی که خود پیامبر آنها را تائید کرده بود.
 ولی در تاریخ اسلام میبینم که با وفات پیامبر اسلام محمد، نسخه های این اشخاص کم کم از دور حذف میشود و به کنار گذاشته میشود و این ماموریت به جوانی بنام زید بن ثابت داده میشود که نسخه های پیامبر را جمع آوری کند. طبق روایت اسلامی زید بن ثابت در زمانی که پیامبر اسلام به مدینه هجرت میکند  فقط 10 یا 11 سال سن داشت.
در کتاب مذکور نویسنده سعی کرده از گویش عربی برای اثبات نوشته های خود استفاده کند و در ادامه ثابت میکند،  آیاتی که در حال حاضر در  سوره البقره آیه 4  و همچنین  سوره النساء آیه 143 و سوره الاسراء آیه 16   میباشد با نسخه های قرآنی ابی کعب متفاوت میباشد.
در نوشته های این نویسنده و محقق اسلامی به آیه ای در مورد مراسم حج برمیخوریم. این آیه درسوره  البقره آیه 196 میباشد. به قسمت اول  این آیه توجه کنید:
وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ
الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا
أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ
وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُواْ اللّهَ
وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿196﴾
ترجمه آیه به فارسی:
و براى خدا حج و عمره را به پايان رسانيد و اگر [به علت موانعى] بازداشته شديد آنچه از
قربانى ميسر است [قربانى كنيد] و تا قربانى به قربانگاه نرسيده سر خود را متراشيد و هر
كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد]
به كفاره [آن بايد] روزه‏اى بدارد يا صدقه‏اى دهد يا قربانيى بكند و چون ايمنى يافتيد پس
هر كس از عمره به حج پرداخت آنچه از قربانى ميسر است و
آن كس كه نيافت در هنگام حج‏ سه روز روزه و چون برگشتيد
هفت [روز ديگر روزه بداريد] اين ده  تمام است اين [حج تمتع] براى كسى است كه
اهل مسجد الحرام  نباشد و از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا سخت‏كيفر است (196)

درقسمت اول این مقاله ذکر شده که بعضی اشخاص  به درگاه عثمان آمدند و از او خواستند که تا دیر نشده قرآن را بصورت استاندارد در بیاورد چون اگر این کار عملی نشود در میان جامعه اسلامی و مسلمین اختلافات شدیدی بوجود خواهد آمد.
 در روایات اسلامی آمده است: یکی از مشکلات مسلمین بر سر همین آیه از سوره البقره در مورد حج بوده است. در یکی از روایات معتبر اسلامی آمده است: شخصی بنام حدیفه در جامعی {مسجد} حضور داشت و شخصی در حال قرائت آیه 196 از سوره البقره بوده و قرائت آن شخص به این صورت بوده که :
 وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلبیت لِلّهِ           
ترجمه:
و براى خانه خدا حج و عمره را به پايان رسانيد

همین موضوع میتواند در دنیای اسلام مشکلاتی برای مسلمین بیاورد آیا عمل حج برای الله است و یا برای خانه الله؟     چنانکه این مشکل تا به امروز موجود است.
 باز میتوان در مورد موضوع ارث در دنیای اسلام اشاره کرد. نسخه های ابن مسعود و ابی کعب با نسخه های عثمانی کاملا متفاوت هستند. پس تا اینجای ماجرا در پیدایش قرآن متوجه میشویم که در نسخه های قدیمی قرآن اختلافات بسیاری وجود دارد و این ادعای  که از دوستان عزیز مسلمان در مورد قرآن مطرح میشود که حرفی و یا ضمه ای و یا کلمه ای در قرآن جا بجا نشده است به گفته خود روایات اسلامی  چه اهل تسنن و چه شیعیان صحت ندارد.
طبق شواهدی که در اواخر قرن هجدهم در سال 1895 از نسخه ای از قرآن پیدا شده و  در حال حاضر در موزه پاریس فرانسه موجود است. مشخص شده که در نسخه های قدیمی قرآن ها  تفاوتهای بسیاری موجود است.
محقیقان امروزی در این مورد میگویند:  که با استفاده از اشعه ماورای بنفش بر روی کتیبه های پیدا شده متوجه شدند، که خطوطی قدیمتر از خطوط فعلی بر روی کتیبه ها موجود است.  که به حتما زیاد نویسنده و یا نویسندگان این نسخه ها سعی کردند که خطوط قدیمتر را پاک کنند و بعد از آن دست خط جدیدی  روی آن نوشته شده است.
در قدیم همانند امروزه نبوده که اگر میخواستند نوشته ای جدید بنویسند دفتر جدیدی خریداری کنند و بعد نوشته جدید را نگارش کنید. در آن زمان مخصوصا مناطق عربی در صحرا بابت کمبود کاغذ های نوشتاری مانند چرم مخصوص برای نوشتن،  بعضی اوقات نوشته های قدیم را با مواد مخصوص پاک میکردند تا نوشته جدیدی را بنویسند.
 زمانی که محقیقان با اشعه ماوری بنفش آیه 54 در سوره المائده و همچون آیات 33 تا 56 در سوره النساء را مورد بررسی قرار دادند. متوجه شدند که فقط در این آیات بیش از 30 مورد اشتباه در متن قرآنی امروزی با متون پیدا شده موجود است. ولی منابع اسلامی  طبق روایات خودشان مدعی هستند که فقط  2 مورد اشتباه و یا اختلاف در این آیات موجود هستند. منابع تحقیقاتی احتمال میدهند که این نسخه و کتیبه ها پیدا شده مربوط به نسخه های است که در زمان عثمان، خلیفه چهارم مسلمین میباشد که او و سپاه عثمانی نتوانسته بود آن را از بین ببرد، بسوزاند و یا نابود کند.
نویسنده مذکور در کتاب تحقیقات خود میگوید:  در آیات 41، 45 و آیه 50 از سوره النساء کلمات با همدیگر با مقایسه قرآن امروزی بطور کامل جابجا هستند.  و در آیات 42 و 49 از همین سوره اصلا کلماتی  که در قرآن امروزی مشاهده میکنیم وجود ندارند و جزئی از آیات قرآنی که در دسترس هست، نیست.   در سوره النساء آیات 43،44  کلمات مندرجه در این آیات با همدیگر فرق و متفاوت هستند. پس میبینم که در بعضی از آیات طبق تحقیق یا ویرایش شدند و یا متفاوت نوشته شده و یا کاملا وجود ندارند.
 عکسی از نسخه ای پیدا شده در سال 1895 توجه کنید:

 
در تحقیقات دیگری در مورد سوره البقره آیات 17 تا 222 به عمل آمده است مشاهده شده که در بین همین آیات فقط در این سوره  بیش از 15 اشتباه بزرگ کلماتی و جمله ای وجود دارد. و این تفاوتها در بین نسخه های قدیمتر قرآن و قرآن امروزی منصوب به نسخه عثمانی وجود دارد.
  دوستان عزیز و حق جویان گرامی، باید توجه داشته باشند  که این تعداد اشتباه و تفاوتها فقط در این چند آیه آشکار شده که مورد بررسی قرار گرفته شده است.
دوست عزیز، اگر بخواهیم در مورد تمام نسخه های پیدا شده  تحقیق و تفحص کنیم. باید بیش از 100 مقاله را به این امر اختصاص دهیم.
 در میان شاید دوستان مسلمانی بگویند نه اصلا این گفته و نوشته ها صحت ندارد.
 در پاسخ این دوستان باید بگویم دوست گرامی، این داستان و یا حرفی نیست که در کشورهای غربی و یا صهیونیستها در دانشگاه بر علیه قرآن داستان سرایی کرده باشند،  بلکه این صحبتها و اسنادی است که تاریخ خود اسلام برایمان بازگو میکند و شما در حقیقت چشم خود را بر تاریخ اسلام بستید و نمیخواهید حتی تاریخ اسلام را از خود منابع اسلام قبول کنید و درخود یک نوع سانسور فکری ایجاد کردید و میخواهید تاریخ خود را ندیده بگیرید. تمامی متن اسلامی نشان میدهد این ادعا که از کودکی در شخص شما ایجاد شده و به شما تعالیم دادند که همزه ای و یا نقطه ای در قرآن جابجا نشده کاملا اشتباه و بی اساس و بدون مدرک میباشد.
دوستان گرامی، تا این قسمت مقاله  سعی ما فقط و فقط در مورد جمع آوری قرآن و پیدایش آن تا زمان عثمان بوده است.
بعد از آن روایات اسلامی به ما میگوید:  در زمان حاکم وقت اعراب حجاج، او به قرآن هزار حرف (الف) اضافه میکند.
روایات اسلام باز به ما میگوید: الصیوتی روایت میکند، که حجاج در قرآن 11 اشتباه را اصلاح میکند.   در حقیقت با نگاه به تاریخ اسلام تا زمان حجاج یعنی یک قرن بعد از پیدایش اسلام هنوز قرآن درست جمع آوری نشده و در حال ویرایش و اضافه شدن و یا کم شدن آیات قرآن از سوی پیشوایان این مسلک میباشد.
خواهش که از دوستان مسلمان دارم این است. ای عزیزان خود برای تحقیق در مورد قرآن اقدام کنید خدا را شکر منابع اسلامی در این مورد بسیار است.  و به این پایبند نباشید که بگویند قرآن که بر حق است چرا باید تحقیق کنم.  همه گفتند، شنیدیم و باور میکینم. دوست گرامی، شما هم شنیدید و فردا به نسلهای بعدی خود خواهید گفت. این را هم درنظر بگیرید که پدران شما هم همانند شما فقط شنیدند و به شما گفتند بدون آنکه خود در مورد آن تحقیق و تفحص کنند و در مورد آن  بدانند. در حقیقت هر شخصی باید از خود این پرسش را داشته باشد من از کجا میدانم؟ من از خودم چه دلیلی برای آن دارم؟
دوستان عزیز در مقاله بعدی ادامه این مقاله را بررسی خواهیم کرد.
پایان قسمت سوم ادامه دارد...

برادر شما یوحنا 

هیچ نظری موجود نیست: